امپدکلس

معنی کلمه امپدکلس در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اِمْپِدُکْلِس، یا انباذقلس، انبادقلس، بندقلس، فیلسوف یونانی از دوره پیش از سقراط می باشد.
زندگی و سرگذشت این فیلسوف، چنانکه باید، بر ما روشن نیست و آنچه درباره وی می دانیم، پراکنده و ناقص است. تنها منبع مهم آگاهی ما درباره وی «زندگی ها و عقاید فیلسوفان برجسته»، نوشته دیوگِنِس لائِرتیوس (پایان سده ۲ م) است. پدرش مِتُن نام داشت و نیز پدربزرگش همنام خود وی بود. زادگاه او شهر معروف آکراگاس (جیرجنتی ۲ کنونی) در جزیره سیسیل بوده است.
← پدر امپدکلس بانفوذترین فرد شهر
درباره چگونگی مرگ امپدکلس نیز افسانه های گوناگون پرداخته شده است. در یکی از آنها گفته می شود که وی خود را در یکی از دهانه های آتشفشانی کوه اِتنا افکند تا پیروانش که وی را تا حد پرستش بزرگ می داشتند، باور کنند که وی به خدایان پیوسته، و در جهان نیز یکی از آنان بوده است. اما به هر حال، باید گفت که امپدکلس یا پس از دیدار از جشن های المپیاد، به زادگاهش بازنگشت، یا به علت نفوذ روزافزون گروه های اشرافی و آشفتگی زندگی سیاسی، ناخواسته آکراگاس را ترک گفت و به پلوپُنز، ناحیه معروفی در خاک اصلی یونان که اکنون مورئا نامیده می شود، مهاجرت کرد و در آنجا پس از چندی درگذشت
اثر منظومه ای فلسفه
آثار گوناگونی، از جمله ۴۳ تراژدی به امپدکلس نسبت داده می شود، اما دو اثر اصیل شعری - یکی به نام «درباره طبیعت» و دیگری به نام «پالایش ها» - از وی باقی مانده است. شعر «درباره طبیعت» دو هزار بیت داشته، اما اکنون یک پنجم آن در دست است و از شعر دوم نیز تنها چند قطعه باقی مانده است. امپدکلس پس از پارمنیدس، دومین فیلسوف یونانی است که فلسفه خود را در قالب یک شعر آموزشی - حماسی ریخته، و دارای شیوه ای پخته، زبانی پرمجاز، موجز و گاه دشوار است. اکنون همه قطعه های بازمانده از امپدکلس را در کتاب پژوهشگر و زبان شناس مشهور آلمانی هِرمان دیلس، با عنوان «قطعه های پیش از سقراطیان» می توان یافت.
آثار امپدکلس قربانی هلنیسم
...

جملاتی از کاربرد کلمه امپدکلس

ابتدا توسط هوشتانه «به یونانی اوستن یا اوستانوس» که در لشکرکشی خشایارشا به یونان با او همراه بود و در آنجا به آموزش کیمیا می‌پرداخت طرح گردید. مکتب آموزشی او چنان مورد استقبال قرار گرفت که بنا به گفتهٔ پلینی «پلینیوس»، بسیاری از فیلسوفان یونان همچون فیثاغورث، امپدکلس، دموکریت، و افلاطون برای مطالعهٔ آن به خارج سفر کردند. پس از او توسط فلاسفهٔ یونان باستان از جمله لئوکیپوس و شاگرد وی دموکریت و همچنین بعدها در هند و در یکی از شش مدرسهٔ هندوئیسم یعنی وایشِشیکا که توسط کاناد بنیان نهاده شده بود، تدریس می‌شد.
پلینی تعریف اوستن از جادو را نیز بیان می‌کند: «آنچنان که اوستن گفت، انواع گوناگونی از آن وجود دارد، او ادعای غیب‌گویی از آب، ارواح، هوا، ستاره‌ها، چراغ‌ها، حوض‌ها و تیشه‌ها، یا بسیاری از دیگر روش‌ها، و همچنین صحبت با ارواح و درگذشتگان را دارد.» به گفتهٔ پلینی معرفی «مهارت عفریتی» توسط اوستن به یونانیان نه تنها «هوسی»[پانویس ۹] در آن‌ها برای جادو برانگیخت، بلکه یک «دیوانگی» محض در آن‌ها به وجود آورد، تا جایی که بسیاری از فیلسوفانشان همچون فیثاغورث، امپدکلس،[پانویس ۱۰] دموکریت، و افلاطون برای مطالعهٔ آن به خارج سفر کردند، و سپس برای آموزش آن بازگشتند. همچنین اوستن در یونان، آموزگاری دموکریت (مبتکر نظریهٔ اتم) را نیز بر عهده داشت.
او که یکی از کیمیاگران سلسلهٔ مغان به‌شمار می‌رفت، در جریان لشکرکشی خشایارشا به یونان او را همراهی کرد و در آنجا به آموزش کیمیاگری و جادوگری پرداخت. مکتب آموزشی او چنان مورد استقبال قرار گرفت که بنا به گفتهٔ پلینی، بسیاری از فیلسوفان یونان همچون فیثاغورث، امپدکلس،[پانویس ۱] دموکریت و افلاطون برای مطالعهٔ آن به خارج سفر کردند، و سپس برای آموزش آن بازگشتند. وی همچنین در یونان، آموزگاری دموکریت (مبتکر نظریهٔ اتم) را بر عهده داشت.