امواتا

معنی کلمه امواتا در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَوْتُ: مرگ - مردن (کلمه موت به معنای نداشتن حیات واز آثار حیات ، شعور و اراده است لذا به کسی که آثارحیات را هم ندارد مرده می گویند همانطور که خدای عز و جل فرموده : و کنتم امواتا فاحیاکم ثم یمیتکم و در باره اصنام و بتها فرموده : اموات غیر احیاء)
معنی مَوْتَةَ: مرگ - مردن (کلمه موت به معنای نداشتن حیات واز آثار حیات ، شعور و اراده است لذا به کسی که آثارحیات را هم ندارد مرده می گویند همانطور که خدای عز و جل فرموده : و کنتم امواتا فاحیاکم ثم یمیتکم و در باره اصنام و بتها فرموده : اموات غیر احیاء)
معنی مَوْتَتَنَا: مرگ ما- مردن ما(کلمه موت به معنای نداشتن حیات واز آثار حیات ، شعور و اراده است لذا به کسی که آثارحیات را هم ندارد مرده می گویند همانطور که خدای عز و جل فرموده : و کنتم امواتا فاحیاکم ثم یمیتکم و در باره اصنام و بتها فرموده : اموات غیر احیاء)
معنی مَوْتِکُمْ: مرگتان - مردنتان(کلمه موت به معنای نداشتن حیات واز آثار حیات ، شعور و اراده است لذا به کسی که آثارحیات را هم ندارد مرده می گویند همانطور که خدای عز و جل فرموده : و کنتم امواتا فاحیاکم ثم یمیتکم و در باره اصنام و بتها فرموده : اموات غیر احیاء)
معنی مُوتُواْ: بمیرید(کلمه موت به معنای نداشتن حیات واز آثار حیات ، شعور و اراده است لذا به کسی که آثارحیات را هم ندارد مرده می گویند همانطور که خدای عز و جل فرموده : و کنتم امواتا فاحیاکم ثم یمیتکم و در باره اصنام و بتها فرموده : اموات غیر احیاء)
معنی مَوْتِهِ: مردنش(کلمه موت به معنای نداشتن حیات واز آثار حیات ، شعور و اراده است لذا به کسی که آثارحیات را هم ندارد مرده می گویند همانطور که خدای عز و جل فرموده : و کنتم امواتا فاحیاکم ثم یمیتکم و در باره اصنام و بتها فرموده : اموات غیر احیاء)
معنی مَوْتِهَا: مردنش(کلمه موت به معنای نداشتن حیات واز آثار حیات ، شعور و اراده است لذا به کسی که آثارحیات را هم ندارد مرده می گویند همانطور که خدای عز و جل فرموده : و کنتم امواتا فاحیاکم ثم یمیتکم و در باره اصنام و بتها فرموده : اموات غیر احیاء)
معنی مَوْتَیٰ: مردگان(کلمه موت به معنای نداشتن حیات واز آثار حیات ، شعور و اراده است لذا به کسی که آثارحیات را هم ندارد مرده می گویند همانطور که خدای عز و جل فرموده : و کنتم امواتا فاحیاکم ثم یمیتکم و در باره اصنام و بتها فرموده : اموات غیر احیاء)
معنی مَیْتَةَ: مرده (کلمه موت به معنای نداشتن حیات واز آثار حیات ، شعور و اراده است لذا به کسی که آثارحیات را هم ندارد مرده می گویند همانطور که خدای عز و جل فرموده : و کنتم امواتا فاحیاکم ثم یمیتکم و در باره اصنام و بتها فرموده : اموات غیر احیاء)
ریشه کلمه:
موت (۱۶۵ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه امواتا

بى روحى بوديد و او شما را زنده كرد و لباس حيات بر تنتان پوشانيد (كيف تكفرونبالله و كنتم امواتا فاحياكم ).
و نيز آيه شريفه (و لا تحسبنّ الّذين قتلوا فىسبيل اللّه امواتا بل احياء عند ربّهم يرزقون فرحين بما آتاهم اللّه من فضله و يستبشرونبالّذين لم يلحقوا بهم من خلفهم الا خوف عليهم و لا هم يحزنون ) كه صراحت دارد دراينكه مربوط است به عالم قبر، و گفتگويى از حساب و بهشت خلد در آن به ميان نيامده ،تنها بطور اجمال پاره اى از تنعم ها را ذكر كرده است .
و اما در آيه مورد بحث دو تا ميراندن نيامده ، تنها يك مرگ و يك زنده كردن و يك ميراندن ويك زنده كردن ، و سپس بازگشت بخدا آمده ، فرمود: (و كنتم امواتا، فاحياكم ، ثميميتكم ، ثم يحييكم ، ثم اليه ترجعون )، شما مرده بوديد، خدا زنده تان كرد، و سپسشما را مى ميراند، و آنگاه زنده ميكند، و پس از چندى بسوى او باز گردانده مى شويد) واگر در اين آيه بعد از جمله (ثم يحييكم ) فرموده بود: (و اليه ترجعون )، معنااين ميشد، كه سپس شما را زنده مى كند، و بسويش باز گردانده مى شويد، ولكن اينطورنفرمود، بلكه كلمه (ثم ) را در جمله دوم بكار برد، و معمولا اين كلمه در جائى بكارمى رود كه فاصله اى در كار باشد، همچنانكه ما آنرا معنا كرديم به (پس از چندى بسوىاو باز مى گرديد)، و همين خود مؤ يد آيه دوم در دلالت بر ثبوت برزخ است ، چون مىفهماند بين زنده شدن ، و بين بازگشت بسوى خدا، زمانى فاصله ميشود، و اين فاصلههمان برزخ است .
120 - اشاره به آيه و لاتحسبن الذين قتلوا فى سبيل اللّه امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون .
بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از (اماته اولى ) حالت نطفگى انسان است ، آن وقتىكه هنوز روح در آن دميده نشده و مراد از (احياء اولى ) حالت آدمى بعد از دميده شدن روحدر كـالبـد اسـت . و مـراد از (امـاتـه دوم ) امـاتـه در دنـيـا و قـبـض روح است ، و مراد از(احياى دوم ) احياء براى روز قيامت و حساب است ، و آيه شريفه درست همان را مى گويدكه آيه شريفه (كيف تكفرون باللّه و كنتم امواتا فاحياكم ثم يميتكم ثم يحييكم ) درمقام بيان آن است .
(نشئه برزخ ) تا اينجا فهميديم كه آيه مورد بحث به روشنى دلالت دارد بر اينكه بعداز زندگى دنيا و قبل از قيامت حياتى هست بنام برزخ ، و اين دلالت را آيه ديگرى كهنظير آيه مورد بحث است يعنى آيه (و لا تحسبن الذين قتلوا فىسبيل اللّه امواتا، بل احياء، عند ربهم يرزقون ) و آيات بسيارى ديگر دارند.
سوم اينكه نظير اين آيه - كه در حقيقت مفسر آيه مورد بحث است حيات شهداء بعد از كشتهشدن را بوصفى توصيف كرده كه با اين تفسير منافات دارد و اين آيه اين است : (و لاتحسبن الذين قتلوا فى سبيل اللّه امواتا، بل احياء عند ربهم يرزقون )، (زنهار مپندارىكه آنان كه در راه خدا كشته شده اند مردگانند. نه ، بلكه زنده اند و نزد پروردگارخود روزى ميخورند)،
كه مى فهماند در روزى كه اين سخن ميگويند، دو بار مرده اند و دو بار هم زنده شده اند،و اين جز با وجود برزخ تصور ندارد، بايد برزخى باشد تا آدمى يكبار در دنيا بميردو يكبار در برزخ زنده شود، و يكبار هم در برزخ بميرد و در قيامت زنده شود، تا بشوددو بار مردن ، و دو بار زنده شدن ، و گرنه اگر زندگى منحصر در دو عالم باشد،يكى در دنيا و يكى در آخرت ، ديگر دوبار ميراندن درست نميشود، چون در اينصورتانسان فقط يكبار مى ميرد، در ذيل آيه : (كيف تكفرون باللّه و كنتم امواتا فاحياكم )نيز پاره اى مطالب درباره برزخ گذشت بدانجا مراجعه شود.
در پـاسـخ مـى گـويـم : - و اللّه الموفق للصواب - معنايش اين است كه همانطور كهقـبـلا مـرگـى داشـتـيـد و بـه دنـبال آن حياتى باز هم مرگى در پى داريد و به دنبالشحياتى ، همچنان كه در آيه (و كنتم امواتا فاحياكم ثم يميتكم ثم يحييكم ) به اين معنااسـت مـشـركين هم كه منكر معادند گفته اند: نه غير از مرگ اولى چيزى نيست . و منظورشانايـن اسـت كـه مـرگـى كـه دنـبـالش حـياتى باشد غير از همان مرگ اولى كه به دنبالشزندگى دنيا قرار دارد نيست ، ديگر چنين مرگى در پى نداريم ، مرگى كه در پى داريممرگى است كه دنبالش حيات نيست ، در نتيجه اين آيه همان مطلبى را بيان مى كند كه آيه: (ان هى الا حياتنا الدنيا) آن را بيان مى كرد. اين بود گفتار زمخشرى در كشاف .