امز

معنی کلمه امز در لغت نامه دهخدا

امز. [ اَ م َ زز ] ( ع ص ) سخت.( منتهی الارب ). سخت و دشوار و صعب. ( ناظم الاطباء ).
امز. [ اِ م ِ ] ( اِخ ) شهری است در سوریه که بعلت معبد قدیمی آن بنام معبد آفتاب مشهور است. رجوع به لاروس شود.

معنی کلمه امز در فرهنگ فارسی

شهری است در سوریه که بعلت معبد قدیمی آن بنام معبد آفتاب مشهور است .

جملاتی از کاربرد کلمه امز

وی متولد شده با نام بلانش در لوول، ماساچوست بود. او دختر آدلبرت ایمز یکی از ژنرال‌های جنگ داخلی آمریکا و فرماندار میسیسیپی و بلانش باتلر ایمز بود.او فرزند چهارم خانواده شش نفره خود و خواهر دانشمند برجسته در حوزه روانشناسی آدلبرت امز جونیور بود. او همچنین نوهٔ ژنرال جنگ داخلی آمریکا و فرماندار ماساچوست بنجامین باتلر و سارا هیلدرت باتلر بازیگر تئاتر بود.لوول، ایمز به مدرسهٔ راجر هال در شهر لوول، ماساچوست رفت.او بعدها یکی از معدود زنان زمان خود شد که به کالج رفت. ,وی مدرک بی‌ای خود را در تاریخ هنر دریافت کرد. او همچنین یک مدرک استودیو آرت را در سال ۱۸۹۹ از کالج اسمیت دریافت کرد.وی رئیس دوره آموزشی دوره آموزشی خود بود.