امتش
جملاتی از کاربرد کلمه امتش
ولی گویم از امتش بهتر است یکی مرد باشد فزون از هزار
جمله (فانظر كيف كان عاقبه المجرمين ) خطاب به پيغمبر اسلام (صلى الله عليه و آلهو سلم ) است تا او و امتش عبرت بگيرند.
(فذروها تاكل فى ارض الله ...) - استعمال لفظ (فاء)، تفريع را مى رساند، وچنين مى فهماند كه چون ناقه مذكور، ناقه خدا است پس بگذاريد تا در زمين خدا بچرد. واين تعبير يعنى به كار بردن لفظ (فاء) خالى از تشديد هم نيست ، هم آن تفريع رامى رساند و هم زمينه را براى ذكر عذاب كه به مقتضاى آيه (ولكل امه رسول فاذا جاء رسولهم قضى بينهم بالقسط و هم لا يظلمون ) حساب هرپيغمبرى را با امتش تصفيه مى كند، آماده مى سازد.
و ليكن بعضى از مفسرين خواسته اند قائلين به جواز شفاعت پيغمبر و معصومين از ذريهآنجناب و يا اولياى كرام از امتش را نيز مشمول آيه قرار داده و آنان را هم مشرك بدانند؛ وگفته اند: اين آيه علاوه بر بت پرستان منطبق بر معتقدين به شفاعت نيز هست . و هر كساين حضرات را در باره حاجتى از حوائج دنيا و آخرت خود شفيع درگاه خدا قرار دهد نيزمشرك است . و گويا از اين معنا غفلت ورزيده اند كه پروردگارمتعال ، خودش شفاعت را در صورتى كه به اذن او باشد در كلام مجيدش بدون تقييد بهدنيا و آخرت اثبات كرده و فرموده است : (من ذا الذى يشفع عنده الا باذنه ) علاوه براينكه فرموده : (و لا يملك الذين يدعون من دونه الشفاعة الا من شهد بالحق و هم يعلمون) و بطورى كه مى بينيد شفاعت را حق علمايى دانسته كه به حق شهادت مى دهند، و قدرمتيقن از اينگونه علما، انبيا (عليهم السلام ) هستند كه از جمله آنان نبى محترم ما است .
لایق مسند ندیدند امتش یا للعجب آنکه دیدش مصطفی در عرش حق مسند نشین
آنگاه خازنى نزدم آمد در حالى كه سه ظرف همراه داشت يكى شير و ديگرى آب و سومىشراب و شنيدم كه مى گفت اگر آب را بگيرد هم خودش و هم امتش غرق مى شوند و اگرشراب را بگيرد هم خودش و هم امتش گمراه مى گردند و اگر شير را بگيرد خود هدايتشده و امتش نيز هدايت مى شوند.
پس ، بنابر اين همه موارد مذكور تصديق آن اسرارى است كه خداى سبحان در اين آياتبه پيامبرش سپرده و به زودى امتش با تاءويل آن اسرار و خارجيت آنها روبرو خواهد شد،و نيز همه اينهائى كه ذكر شد تصديق كلامى است كهرسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) در خطاب به اصحاب و امتش فرمود، و آن اينبود كه به زودى راه و روشى را كه بنى اسرائيل پيش گرفتند پيش خواهيد گرفت ،حتى اگر بنى اسرائيل به سوراخ مارمولكى رفته باشند شما هم خواهيد رفت .
در ايـن آيات براى چندمين بار به ذكر پاره اى از آيات و ادله توحيد برگشت نموده مردمرا بـه عـبـرت گـيرى از حال امتهاى گذشته ، كه هلاك شده اند و از سنتى كه در بين آنهاجارى ساخته ، ارجاع مى دهد. و آن سنت اين است كه نخست در بين هر امتى رسولى مبعوث مىكـند و سپس بين آن رسول و امتش قضاء ميراند و آن قضاء بالاخره به خسران كفار از آنانمنجر مى شود و در اينجا سوره خاتمه مى يابد.
لاجرم امتش به برکت او کوفتهستند پای خویش به فاس
لاجرم امتش همان خواهند که به مختار حیدر اندازد
سپس اضافه كرد: اگر بنا بود در اين جهان كسى براى كسى بماند ... يكى از حاضرانمى گويد من فكر كردم مى خواهد بگويد فرزندم براى من باقى مى ماند، اما ديدم چنينادامه داد پيامبر اسلام محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) براى امتش باقى مى ماند!.
تا سید اجل تویی از اهل بیت او بر امتش فریضه شد اجلال اهل بیت
هم هدایت در جهان و هم هنر امتش در عهد او شد بیشتر
و قرآن كريم به همين جهت دعوت به اتحاد را بسيار تاكيد نموده و نهى از اختلاف را بهنهايت رسانده و اين نيست مگر به خاطر اينكه تفرس و ژرف نگرى مى كرده ، و مى دانستهكه اين امت مانند امتهائى كه قبل از ايشان بودند و بلكه بيش از آنان دستخوش اختلاف مىشوند. و ما مكرر خاطر نشان ساخته ايم كه از داب قرآن مى فهميم هرگاه در تحذير وهشدار دادن از خطرى و نهى از نزديك شدن به آن بسيار تاكيد مى كند، نشانه اين است كهاين خطر پيش مى آيد، و يا مثلا اين عملى كه بسيار از آن نهى فرموده ارتكاب خواهد شد ومساءله وقوع اختلاف در امت اسلام را رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) هم خبر داد، وفرمود: چيزى نمى گذرد كه اختلاف بطور نامحسوس و آرام آرام در امتش رخنه مى كند و درآخر امتش را به صورت فرقه هايى گوناگون در مى آورد و امتش مختلف مى شوند،آنطورى كه يهود و نصارا مختلف شدند، كه ان شاء اللّه روايت آن جناب در اين باب دربحث روايتى خواهد آمد.
هم من وهم دیگران، دیدیم از آشوب خاک آنچه نوح و امتش دیدند از طوفان آب
پس از آن چون رسید دور کلیم هم نکردند امتش تعظیم
در خراسان ز امتش دگریست که برو عاشقست ملک عراق
کنون آن شکر یزدان را بود بر امتش واجب که شاهی چون ملک سلطان پدید آورد در کیهان
از اين معنائى كه ما كرديم روشن شد كه اولا مقصود از توبه بررسول خدا (صلى الله عليه و آله ) صرف بازگشت خدا به سوى اوست برحمت خودش ، ومقصود از بازگشت نمودن به رحمت ، بازگشت به امت اوست به رحمت ، پس در حقيقت توبهبر رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) توبه بر امت او است ، و او واسطه درنازل شدن رحمت خدا و خيرات و بركات به سوى امتش است .
در كتاب بحار از كتاب احتجاج و كتاب توحيد و كتاب عيون روايتى طولانى از حسن بنمحمد نوفلى از حضرت رضا (عليهالسلام ) نقل شده كه در آن حضرت رضا (عليهالسلام) در خلال احتجاجاتى كه عليه جاثليق مسيحى كرده ، فرموده است : يسع نيز مانند عيسىبر روى آب راه مى رفت ، و مرده زنده مى كرد و كور مادرزاد و مبتلاى به جذام را شفا مىداد، و با اين حال امتش او را رب و پروردگار خود اتخاذ نكردند...