معنی کلمه امای در لغت نامه دهخدا
گفت مشّاطه را که صنعخدای
یعنی آن لعبت چگل ، آمای.عمعق. || ( نف مرخم ) مهیّاکننده. مستعدکننده. ( برهان ). و در کلمات مرکّبه مانند گوهرآمای ، لؤلؤآمای ، مخفف آماینده است :
توئی گوهرآمای چارآخشیج
مسلسل کن ِ گوهران در مزیج.نظامی.کواکب را بقدرت کارفرمای
طبایع را بصنعت گوهرآمای.نظامی.و رجوع به آمودن و آمود و آموده شود.