امانه

معنی کلمه امانه در لغت نامه دهخدا

امانه. [ ؟ ] ( اِخ ) قسمت جنوبی یا یکی از قله های پشت لبنان که در نزدیکی شمال حرمون است و رود امانا یا ابانااز آنجا به دمشق جاری است. ( از قاموس کتاب مقدس ).

معنی کلمه امانه در فرهنگ فارسی

قسمت جنوبی یا یکی از قله های پشت لبنان که در نزدیکی شمال حرمون است ورود امانا یا ابانا از آنجا به دمشق جاریست .

معنی کلمه امانه در فرهنگ اسم ها

اسم: امانه (دختر) (عربی) (تلفظ: amāne) (فارسی: اَمانه) (انگلیسی: amane)
معنی: اطمینان و آرامش قلب، به فتح الف، دختری که وجودش مایه قوت قلب است

جملاتی از کاربرد کلمه امانه

راغب مى گويد: كلمه (خيانت ) و كلمه (نفاق ) هر دو به يك معنا است ، با اين تفاوتكه خيانت را در خصوص نفاقى بكار مى برند كه در مورد عهد و امانت بورزند، و نفاق رادر خـصـوص خـيـانـتـى بـكـار مى برند كه در مورد دين بورزند، اين معناى اصلى و موارداسـتـعـمـال اصـلى ايـن دو كـلمـه بـود، ولى بـعـدهـا درهم و برهم شد، پس خيانت به معناىمـخـالفـت بـا حـق بـه وسـيـله نـقـض سـرى عـهـد اسـت ، ومـقـابل خيانت امانت است ، هم گفته مى شود: (خنت فلانا - من به فلانى خيانت كردم ) وهم گفته مى شود: (خنت امانه فلان - من به امانت فلانى خيانت كردم ).
مراد از اينكه فرمود خدا انسان را اقبار (دفن ) كرد - ثم امانه فاقبره -
نمودار و جلوه گر است ، اما نه بطورى كه بر خيزى و در صدد ديدنش بيفتى ، جدا استاما نه به مسافت ، نزديك است اما نه نزديك بودن مكان او با مكان ما، لطيف است اما نه بهاينكه جسم لطيفى داشته باشد، موجود است ، اما نه موجود بعد از عدم ، آفريدگار است امانه به اينكه اضطرار وادارش كرده باشد، اندازه گير است اما نه به حركت ، اراده كناست اما نه به همت ، شنوا است ، نه بوسيله جهاز شنوائى ، بينا است ، نه بوسيله ابزاربينائى .
و اين فال زدن با ازلام بطورى كه از روايات استفاده مى شود اينطور بوده كه سه عددچوب نازك و شبيه به هم نظير چوبه تير تهيه كرده و به يكى مى نوشتند: (انجامبده ) و به ديگرى مى نوشته اند: (انجام مده )، آنگاه شخصفال گير اين دو را با چوبه سومى بدون اينكه چيزى در آن نوشته باشد در امانه اىكه همراه دارد ريخته كسانى كه فال مى خواسته اند به او مراجعه كرده و او يكى از آنسه چوبه را از خريطه بيرون مى كشيد، اگر به آن نوشته بود: (انجام بده ) آنشخص تصميم مى گرفت و در پى انجام آن كار مى رفت ، و اگر نوشته بود: (انجاممده ) از آن كار صرفنظر مى كرد، و اگر چيزى بر آن نوشته نبود بار ديگرفال مى گرفت ، و اين عمل را اينقدر تكرار ميكرد تا يكى از آن چوبه ها كه نوشته داشتبيرون آيد، اين عمل را استقسام مى گفته اند، و وجه تسميه اش به اين اسم اين بوده كهبا اين عمل به خيال خود قسمت و سهم خود را از روزى و خيرات طلب مى كرده اند.
اصطلاح عربی امانه (أمانة) نیز برای «شهرداری» استفاده می‌شود.
مراد از اينكه فرمود خدا انسان را اقبار (دفن ) كرد - ثم امانه فاقبره - 
(خيانت ) به معناى نقض امانت و (امانت ) عبارت است از اينكه بوسيله عهد و يا وصيتو امثال آن ، امنيت حقى از حقوق حفظ شود. راغب در مفردات خود مى گويد: خيانت و نفاق بهيك معنا است ، ولى خيانت گفته مى شود به اعتبار عهد و امانت ، و نفاق گفته مى شود بهاعتبار دين و ليكن در استعمال ، هر دو لفظ در هر دو معنااستعمال مى شود. پس خيانت به معناى مخالفت نهانى با حقى از حقايق و شكستن پيمان آناست ، مثلا گفته مى شود: (خنت فلانا عهد فلانى را شكستم ) و (خنت امانه فلان امانتفلانى را خيانت كردم ) يعنى پيمانى را كه با او داشتم در خفا نقض كردم ، و به همينمعنا است آيه شريفه (لا تخونوا الله و الرسول و تخونوا اماناتكم ).
در این سبک مسئله هویت فضایی دوباره اولویت یافته شد. «روح مکان» فحوای معماری کثرت مدار را تشکیل می‌داد، امانه چون حالتی منفک ومنعزل، بلکه بقول لویی کان، چون «عالمی درعالم دیگر»
و گفت: توحید خدای و دانستن قدم او بود از حدث یعنی دانی که اگر سیل در دریا باشد امانه دریا باشد.