امان یافتن. [ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) زنهار یافتن. در کنف حمایت کسی درآمدن. ( فرهنگ فارسی معین ) : تا امان یابد بمکرم جانتان ماند این میراث فرزندانتان.مولوی.جبر خفتن در میان رهزنان مرغ بی هنگام کی یابد امان.مولوی.اگر بر جفا پیشه بشتافتی کی از دست قهرش امان یافتی ؟سعدی ( بوستان ).
معنی کلمه امان یافتن در فرهنگ فارسی
(مصدر ) زنهار یافتن در کنف حمایت کسی در آمدن .
جملاتی از کاربرد کلمه امان یافتن
صلیبیون در باغات اطراف شهر اردو زدند و ونیزیها نیز همراه با کشتیهایشان ساحل را به تصرف درآورده و اجازهٔ نزدیک شدن هیچ کشتیای را به بندرگاه شهر نمیدادند. محاصره تا پس از بهار و اوایل تابستان ادامه داشت. در این مدت صلیبیون از راه باریکهٔ خشکی به دفعات زیاد به استحکامات شهر یورش بردند و مدافعان نیز با وجود اندکی نفراتشان، به شدت از شهر دفاع میکردند. با پایان ماه ژوئن و درحالی که کمکی از سوی طغتکین یا فاطمیان برای مدافعان نرسیده بود، آنان در حال ورود به وضعیت کمبود آب و غذا بودند و تعداد زیادی از آنان نیز کشته شده بودند. سرانجام طغتکین تصمیم به تسلیم شهر گرفت و با فرستادن نمایندهای به اردوی صلیبیون شهر را به شرط امان یافتن جان و مال اهالی آن تسلیم نمود.