اماری

معنی کلمه اماری در لغت نامه دهخدا

اماری. [ اَ ] ( اِخ ) میخائیل ( 1806 - 1889 م. ). خاورشناس ایتالیایی. در پالرم از شهرهای ایتالیا بدنیا آمد و در فلرانس درگذشت. زبانهای شرقی را در پاریس تحصیل کرد و در تاریخ و ادبیات عربی تخصص بهم رسانید و در تاریخ مسلمانان درجزیره سیسیل تحقیقاتی کرد. ( از معجم المطبوعات ). مورخ و خاورشناس و سیاستمدار ایتالیایی بود. از فرانسه تبعید شد و در 1859 م. به ایتالیا برگشت. او راست کتاب «تاریخ مسلمانان سیسیل ». ( لاروس بزرگ چ جدید ).

معنی کلمه اماری در فرهنگ فارسی

خاور شناس ایتالیایی . در پالرم از شهرهای ایتالیا بدنیا آمد و در فلرانس در گذشت .

جملاتی از کاربرد کلمه اماری

از دیدگاه اماری، همزمانی و رخ‌دادن اتفاقی رویدادها امری اجتناب ناپذیر است و اغلب کمتر از آنچه که شهودی به نظر می‌رسند درخور توجه هستند. معمولاً احتمال پیش‌آمدن رویدادهای تصادفی غالباً دست کم گرفته شده‌اند.به عنوان مثال، یکی مسئله روز تولد فرد است: آمار خود نشان می‌دهد که احتمال وجود دو نفر با همان روز تولد در یک گروه که تنها از ۲۳ نفر تشکیل شده، در واقع بیش از ۵۰ درصد است.
تحلیل نتایج نمونه برداری کل جمعیت نمونه‌گیری شده (جامعه آماری) از ۴۸۸ نفر جامعهٔ اماری افراد بالای ۱۰ سال ۴۳۴ نفر یعنی ۹/۸۸٪ را افراد فعال اقتصادی تشکیل می‌دهند. جمعیت فعال اقتصادی آن مشتمل بر ۴۶ نفر بیکار در جستجوی کار و ۱۰۳ نفر شاغل همچنین جمعیت غیرفعال اقتصادی آن را ۱۳۹ نفر محصّل و ۱۲۳ نفر خانه‌دار تشکیل می‌دهند.
این شهرستان از ایستگاه پرورش ماهی زهک به نام تنها ایستگاه افزونکاری ماهیان افزونگری ماهیان گرم آبی در خاور کشور با گنجایش فراهم آوردن ۳ میلیون تکه بچه ماهی و دو کارگاه مدار بسته پرورش ماهیان سرد آبی با گنجایش ۱۰۰ تن در سال و فزونگری ماهیان سرد آبی با گنجایش ۵/۵ میلیون تن در سال و بهترین نژاد گاو سیستانی با اماری افزون بر ۱۴۰ هزار راس برخوردار می‌باشد.