ام محمد

معنی کلمه ام محمد در لغت نامه دهخدا

ام محمد. [ اُم ْ م ِ م ُ ح َم ْ م َ ] ( اِخ ) دختر تاج الدین ابوالفضل یحیی بن مجدالدین ابی المعالی. از استادان علم حدیث و به ست الوزراء ملقب است. ( از ریحانة الادب ج 6 ص 241 ).
ام محمد. [ اُم ْ م ِ م ُ ح َم ْ م َ ] ( اِخ ) در اصطلاح علم رجال و تراجم ، کنیه حضرت فاطمه دخترپیغمبر اسلام ( ص ) است. ( از ریحانة الادب ج 6 ص 241 ).
ام محمد. [ اُم ْ م ِ م ُ ح َم ْ م َ ] ( اِخ ) کنیه چند تن از زنان صحابی و محدثان بوده. رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 279 و ریحانة الادب ج 6 ص 241 شود.

معنی کلمه ام محمد در فرهنگ فارسی

کنیه چند تن از زنان صحابی و محدثان بوده .

جملاتی از کاربرد کلمه ام محمد

بدین گونه، در آن بقعه ی مقدس، سه مدفن ستی فاطمه علیهاالسلام و ام محمد وام اسحق کنیزک محمد بن موسی قرار دارد.