ام لیلی

معنی کلمه ام لیلی در لغت نامه دهخدا

ام لیلی. [ اُم ْ م ِ ل َ لا ] ( ع اِ مرکب ) می سیاه گون.( منتهی الارب ). شراب ، و گویند شرابی که رنگ آن سیاه باشد. ( از المرصع ). شراب سیاه. ( از اقرب الموارد ).
ام لیلی.[ اُم ْ م ِ ل َ لا ] ( اِخ ) دختر رواحة انصاری ، زن ابولیلی و مادر عبدالرحمان بن ابی لیلی. از زنان صحابی بوده. رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 277 شود.
ام لیلی. [ اُم ْ م ِ ل َ لا ] ( اِخ ) دختر مرةبن مسعود ثقفی یا ابومرةبن عروةبن مسعود ثقفی. از زنان امام سوم حسین بن علی ( ع ) و مادر علی اکبر بود، و او بیشتر به لیلی مشهور است. ( از ریحانة الادب ج 6 ص 239 ).

معنی کلمه ام لیلی در فرهنگ فارسی

دختر مره بن مسعود ثقفی یا ابومره بن عروه بن مسعود ثقفی از زنان امام سوم حسین بن علی علیه السلام و مادر علی اکبر بود و او بیشتر به لیلی مشهور است .

جملاتی از کاربرد کلمه ام لیلی

سوخت خواهد دل کجا بر تیره روز ام لیلی هرکرا روشن چراغی در ره صرصر نباشد
مادر قاسم بود از بهر قاسم نوح‌گر ام لیلی رود رود از بهر اکبر می‌کند
زین عباد بزنجیر غم افزاست هنوز ام لیلی پی فرزند دلاراست هنوز
بدو ام لیلی همی بنگریست زغم دست بر سرزد و خون گریست
چو شد ام لیلی ز شیون خموش دل مادر قاسم آمد به جوش