النصف

معنی کلمه النصف در لغت نامه دهخدا

النصف. [ ] ( اِخ ) از دیههای کوزدر. ( تاریخ قم ص 141 ).

معنی کلمه النصف در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
نصف (۷ بار)
نیمی از شی‏ء. . برای شماست نصف مال زنانتان اگر فرزندی نداشته باشند.

جملاتی از کاربرد کلمه النصف

چون توئی در پیش هر دیوانه مشغول النصف چون توئی در پیش هر گوساله مقبول البکات
8 - شيخ كفعمى (ابراهيم بن على بن الحسن جبل عاملى ) از علماى قرن هشتم كه در اكثر علوماسلامى ماهر و مردى زاهد و با تقوى بوده است و داراى كتابهاى متعددى از آن جمله كتاب(بلدالامين ) و (مصباح كفعمى ) كه جزو كتب دعا و بسيار معروف است دراعمال نيمه شعبان در ضمن دعاهاى آن شب مى گويد: (ثم ادع بماروى ان اميرالمؤ منينيدعوا به ليله النصف من شعبان و هو ساجد)(6)
در اينجا سهم دو دختر را ذكر نكرد، براى اينكه از جمله قبلى يعنى (للذكرمثل حظ الانثيين ) به دست مى آمد، چون وقتى نر و ماده هر دو وارث كسى باشند و سهم نرمثل سهم دو ماده باشد ارث به سه قسمت تقسيم مى شود دو قسمت از آن نر و يك قسمت از آنماده مى شود در نتيجه سهم يك ماده يك ثلث خواهد بود و قهرا سهم دو ماده دو ثلث مى شودالبته اين مقدار بطور اجمال از جمله نامبرده استفاده مى شود، نه اينكه معناى ديگرى از آناستفاده نشود چون كلام طورى است كه منافات ندارد بعد از آن مثلا بفرمايد: (و ان كانتااثنتين فلهما النصف ) و يا بفرمايد: (و ان كانتا اثنتين فلهما الجميع _ اگر دو نفرماده بودند نصف مال و يا همه آن را مى برند) چيزى كه باعث شده جمله نامبرده متعين درمعنائى كه كرديم بشود اين است كه در دنبالش از ذكر دو ماده سكوت كرد و در عوضتصريح كرد به اينكه اگر زنان بيش از دو نفر بودند دو ثلث مى برند، (فان كننساء فوق اثنتين ) كه اين عبارت اشعار دارد بر اينكه خداى تعالى عمدا سهم دو دختر راذكر نكرد.
شبلی را پرسیدند که زکاة چند باید داد. گفت: بر مذهب فقها، از دویست درم پنج درم، و بر مذهب ما جمله دویست درم دادنی است. گفتند: این را در شرع، اصلی باید گفت: ابو بکر هر چه داشت همه در باخت آن روز که مصطفی از یاران صدقه خواست. عمر نیمه مال آورد گفت: یا رسول اللَّه تصدقت بنصف مالی و ترکت النصف لعیالی ولی عند اللَّه اجر. بو بکر هر چه داشت همه آورد، و گفت: یا رسول اللَّه تصدقت بجمیع مالی و للَّه عندی مزید. عمر گفت: نیمه مال بدادم و مرا بنزدیک خدای مزد است. ابو بکر گفت: همه بدادم و از آن خدای را بر من حق است. مصطفی گفت: بینکما ما بین کلمتیکما.
يوصيكم اللّه فى اولدكم للذكر مثل حظ الانثيين فان كنّ نساء فوق اثنتين فلهن ثلثاما ترك و ان كانت وحده فلها النصف و لابويهلكل وحد منهما السدس مما ترك ان كان له ولد فان لم يكن له ولد و ورثه ابواه فلامهالثلث فان كان له اخوه فلامه السدس من بعد وصيه يوصى بها او دين اباوكم وابناوكم لا تدرون ايهم اقرب لكم و نفعا فريضه من اللّه ان اللّه كان عليما حكيما
ولى اگر تنهاى يك دختر بوده باشد نصف مجموعمال از آن اوست ) (و ان كانت واحدة فلها النصف ).
(للذكر مثل حظ الانثيين ) كه اگر ارث مى برد بهدليل ضميمه شود به جمله : (و ان كانت واحده فلها النصف ) اين حكم استفاده مى شود،چون در جمله دوم سهم يك دختر را در صورتى كه وارث ديگرى نباشد نصفمال ميت قرار داده و در جمله اولى سهم پسر را دو برابر سهم دختر قرار داده .
و نيز در الدرالمنثور آمده كه ابن جرير و ابن ابى حاتم از سدى روايت آورده اند كه گفت: مردم دوران جاهليت به دختران و پسران ناتوان خود ارث نمى دادند و ارث هر كسى راتنها آن فرزندانش مى بردند كه قدرت بر جنگ داشته باشند، تا آنكه عبدالرحمانبرادر حسان شاعر از دنيا رفت و زنى بنام ام كحه و پنج دختر بجاى گذاشت و رثه اش- يعنى طبقات بعد از اولادش _ آمدند و ارث او را بردند ام كحه شكايت به نزدرسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) برد در پاسخش اين آيه شريفهنازل شد: (فان كن نساء فوق اثنتين فلهن ثلثا ماترك و ان كانت واحده فلها النصف )آنگاه در مورد ام كحه اين قسمت از آيه را خواند كه مى فرمايد: همسرانتان (زنانتان ) اگرشما فرزند نداشته باشيد ربع و اگر داشته باشيد ثمن ماترك را مى برند.
و روی مجاهد عن علی بن ابی طالب قال قال رسول اللَّه (ص): یا علی من صلی مائة رکعة فی لیلة النصف من شعبان فقرأ فی کل رکعة بفاتحة الکتاب مرة و قل هو اللَّه احد، عشر مرات.