[ویکی الکتاب] ریشه کلمه: نخل (۲۰ بار) درخت خرما. در واحد و جمع استعمال میشود مثل . که به قرینه وصف در جمع بکار رفته و مثل . واحد آن نَخْلَة است نحو . جمع آن نخیل میباشد . به قولی نخیل اسم جمع است طبرسی ذیل آیه 266 بقره. نَخْل را جمع نَخْلَة گفته و گوید: اصل نخل به معنی بیختن و الک کردن آرد است و به قولی درخت خرما را از آن نخل گویند که خالص شده مانند خالص شدن مغز از قشر بوسیله الک کردن در قاموس و اقرب معنای اولی نخل را تصفیه گفته است ایضا قاموس نخل و نَخیل را جمع نَخْلَة میداند، در پایان ناگفته نماند که مذکر و مونث هر دو آمده است مانند . .
جملاتی از کاربرد کلمه النخله
و در كتاب خصال از على (عليه السلام ) روايت كرده كه در ضمن چهار صد بند فرمود:هيچ غذا و دوائى زن حامله نمى خورد كه بهتر از خرماى تازه باشد، و لذا است كه خداىتعالى به مريم فرمود: (و هزى اليك بجذع النخله تساقط عليك رطبا جنيا فكلى واشربى و قرى عينا).
كلمه (اجائه ) باب افعال از (جاء) است چه بگوئى (جاء به ) و چه بگوئى(اجاءه ) هر دو به معناى (او را آورد) است ، كه در آيه شريفه كنايه از دفع و الجاءاست ، يعنى درد زائيدن او را مجبور به آمدن كرد، و كلمه (مخاض ) و همچنين (طلق )به معناى درد زائيدن است ، (و جذع النخله ) به معناى ساقه درخت خرما است . و كلمه(نسى ) - به فتحه و به كسره نون - بر وزن وتر و وتر، به معناى هر چيزحقير و ناچيزى است كه بايد فراموش شود، و معناى آيه اين است كه : - بعد از آنكه ازاهل خود اعتزال جست و به محل دورى آمد - درد زائيدن او را مجبور نمود و به كنار تنه درختخرمائى آورد تا در آن جا حمل خود را بزايد - و از اينكه تعبير به تنه درخت كرد نهخود درخت ، فهميده مى شود كه درخت مزبور خشكيده بوده - و از خجالت و شرمش از مردمگفت : اى كاش قبل از اين مرده بودم ، و (نسى ) يعنى چيزى غيرقابل اعتنا بودم كه فراموش مى شدم تامردم درباره ام حرف نمى زدند، كه به زودىخواهند زد.
و كلمه (هز) در جمله (و هزى اليك بجذع النخله تساقط عليك رطبا جنيا) به معناىتكان دادن به شدت است ، و از فراء نقل شده كه عرب آن را هم لازماستعمال مى كنند و هم متعدى ، يعنى هم مى گويند: (هز) به و هم مى گويند: (هزه )و كلمه (تساقط) از مساقطه است كه به معناى اسقاط است ، و ضمير در آن به نخله برمى گردد، و اگر تكان دادن را به ساقه درخت ، و خرما ريختن را به نخله نسبت داده ،خالى از اشعار به اين نكته نيست كه نخله خشك بوده و در همان ساعت سبز شده ، و برگ وبار آورده ، و كلمه (رطب ) به مظناى خرماى پخته و رسيده است ، چونقبل از رسيدنش آن را (بسر) مى گويند، و كلمه (جنى ) به معناى (مجنى ) يعنىچيده شده است ، و در قانوس گفته جنى چيزى را مى گويند كه در دم چيده شده باشد.