معنی کلمه الموج در دانشنامه اسلامی
موج (۷ بار)
(اما ناگهان طوفان شديد و كوبنده اى مى وزد، و امواج از هر سو به طرف آنها هجوم مى آورد، آنچنان كه مرگ را با چشم خود مى بينند و دست از زندگانى مى شويند)(جائتها ريح عاصف و جائهم الموج من كل مكان و ظنوا انهم احيط بهم ).
پس چه خيال خامى و چه فكر كوتاهى كه از (كوه ) كارى ساخته باشد؟! در همين هنگام مـوجـى بـرخـاسـت و جـلو آمـد و جـلوتـر و فـرزنـد نوح را همچون پر كاهى از جا كند و درلابـلاى خـود در هـم كـوبـيـد (و مـيـان پـدر و فـرزنـد جـدائى افكند و او را در صف غرق شدگان قرار داد)! (و حال بينهما الموج فكان من المغرقين )