معنی کلمه الموتى در دانشنامه اسلامی
موت (۱۶۵ بار)
«مَوْتی» از مادّه «مَوْت» به معنای مردگان است.
آنگاه چون ممكن بود كسى توهم كند كه اصلا زنده كردن مردگان محال است ، و در نتيجه برهان سودى نبخشد لذا آن توهم را دفع نموده ، فرمود: (و انهيحيى الموتى ) پس اينكه مى بينيم خداوند خاك مرده را زنده نموده ، انسانى جاندار مىكند، و زمين مرده را زنده مى سازد، ديگر جاى ترديد در امكان بعث باقى نمى ماند.
و چون استبعاد مشركين از زنده شدن استخوانهاى پوسيده برگشت مى كند به استبعاد ازخلقت بدنى جديد، نه از نفس و روحى جديد، به همين جهت خداى سبحان در پاسخ از آن استبعاد، امكان خلقت مثل آنان را ثابت كرد، و متعرض برگشتن عين آنان نشد، چون خلق شدنعين آنان بعد از مرگ ، وقتى صورت مى گيرد كه روح ايشان كه نزد خدا محفوظ است به بدنهاى جديدشان متعلق شود و يا تعلق مزبور عين انسانهاى موجود در دنيا دوباره موجود مى شوند، همچنان كه خداى تعالى فرموده : (اولم يروا ان اللّه الّذى خلق السموات والاءرض و لم يعى بخلقهن بقادر على ان يحيى الموتى ) و در اين كلام شريفش احيا رابه عين مردگان نسبت داد، نه به امثال آنها و فرمود: (على ان يحيى الموتى ) ونفرمود: (على ان يحيى امثال الموتى ).
معناى آيه روشن است ، و آنچه از آيه به ذهن ساده و بسيط تبادر مى كند اينست كه مثلى است كه براى هر مؤ من و كافرى زده شده ، زيرا انسان قبل از آنكه هدايت الهى دستگيريش كند شبيه ميتى است كه از نعمت حيات محروم است و حس وحركتى ندارد، و پس از آنكه موفق به ايمان شد و ايمانش مورد رضايت پروردگارش همقرار گرفت مانند كسى است كه خداوند او را زنده كرده و نورى به او داده كه با آن نورمى تواند هر جا كه بخواهد برود، و در پرتو آن نور راه خود را از چاه و خيرش را از شرو نفعش را از ضرر تميز دهد، منافع و خيرات را بگيرد و از ضرر و شر احتراز كند. به خلاف كافر كه مثلش مثل كسى است كه در ظلمت و تاريكى محض به سرميبرد و راه نجات ومفرى پيدا نمى كند، كافر زندگى و مرگش و همچنين در عوالم بعد از مرگش همه در ظلمتاست ، در زندگى خير را از شر و نفع را از ضرر تشخيص نمى دهد. اين آيه از نظرى نظير آيه (انما يستجيب الذين يسمعون و الموتى يبعثهم الله ) و آيه (منعمل صالحا من ذكر او انثى و هو مؤ من فلنحيينه حيوة طيبة ) است .
حضرت رضا (عليه السلام ) فرمود: خداى تبارك و تعالى قبلا به او فرموده بود: من ازميان بندگانم يكى را خليل خود مى گيرم ، بطوريكه اگر از من مرده زنده كردن رابخواهد اجابت خواهم كرد، ابراهيم (عليه السلام ) به دلش افتادكه خود اوخليل خدا است و لذا گفت : (رب ارنى كيف تحيى الموتى ؟)، و خداى تعالى در جوابش پرسيد: مگر ايمان ندارى ؟ بيان داشت : چرا، ولى مى خواهم خاطرم جمع شود كه خليل تو من هستم .
و در مجمع البيان مى گويد: در حديث منقول از براء بن عازب آمده كه گفت : وقتى آيه(اليس ذلك بقادر على ان يحيى الموتى )نازل شد، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) عرضه داشت : سبحانك اللهم ، بله تو قادرى كه مردگان را زنده كنى . و اين مضمون از امام باقر و امام صادق (عليه السلام ) نيز نقل شده .