المحاسن و الاضداد
معنی کلمه المحاسن و الاضداد در دانشنامه آزاد فارسی
رجوع شود به:محاسن و الاضداد
معنی کلمه المحاسن و الاضداد در دانشنامه اسلامی
مصادر قدیمی نیز، جزء کتاب خزانة بغدادی، از یاد کرد این کتاب خالی است، اما مصادر جدید از این اثر در زمره آثار جاحظ نام می برند، مثلا کتاب: ادب الجاحظ نوشته سندوبی و نیز کتاب تاریخ الادب العربی، کارل بروکلمان.
[ویکی نور] المحاسن و الأضداد کتابی است منسوب به ابوعثمان عمرو بن بحر جاحظ (متوفی 255ق)، که در آن محاسن و معایب برخی پدیده ها یا آداب و سنن، ذیل عناوین متعددی، برشمرده شده است. کتاب به زبان عربی نگارش شده و علی بوملحم بر این کتاب مقدمه زده و آن را تبویب و شرح نموده است.
کتاب با دو مقدمه از محقق و نویسنده آغاز و مطالب در 79 باب، سامان یافته است. نگارنده در این کتاب، برخی آیات قرآن کریم، روایات و حکایات را گردآوری کرده است.
درباره انتساب این کتاب، سخنان بسیار گفته شده که در انتهای گزارش محتوا، بدان پرداخته شده است. اما برخی از صاحب نظران ادبیات عرب، مانند کارل بروکلمان، بر این باورند که شاید بهتر باشد این اثر را از جمله کتاب های منسوب به جاحظ به شمار آورد.
به هر حال، این کتاب چه از آن جاحظ باشد چه نباشد، شامل مطالب جالبی است که به احتمال زیاد، بخشی از آن حاصل ترجمه متن های پهلوی است که در جریان نهضت ترجمه به عربی که در قرن های 2- 4ق/ 8- 10م در جهان اسلام روی داد، گوشه هایی از تاریخ و فرهنگ ایران را برای مسلمانان و عرب زبانان جهان، آشکار ساخت.
جاحظ در مقدمه کتاب، زبان به گلایه از اهل علم گشوده است؛ از اینکه نسبت به آثار او حسادت می ورزند و بر آن اند تا کتاب ها و رسائل وی را با همه استواری و گران مایگی، بی ارزش نشان دهند. وی می گوید: «... چون کتابی را بنگارم و به یکی از بزرگان تقدیم دارم، گروهی چون شتران سرکش و افسار گسیخته، نزد وی شتابند و با نیرنگ، زبان به بدگویی از آن کتاب گشایند تا آن را از چشم وی، بیندازند و گر در آن توفیق نیابند، موضوعات و معانی آن را سرقت کنند و از لابه لای آن، کتابی به نام خود برسازند و به دیگری تقدیم دارند... اما چون کتابی هرچند کم بارتر و کم مایه تر بنگارم و آن را به ابن مقفع و خلیل بن احمد و... منسوب دارم، هم ایشان مشتاقانه نزد من می شتابند تا نسخه ای از آن فراهم آرند...». شاید همین امر محققان را به اشتباه انداخته تا کتاب را از آن جاحظ بدانند. مسعودی در «التنبیه و الإشراف» نیز همین موضوع را از قول جاحظ نقل کرده است. اما جالب توجه آنکه این روایت در رسائل جاحظ «فصل ما بین العداوة و الحسد» آمده است و احتمالاً مسعودی این روایت را از رسائل جاحظ گرفته است.
[ویکی فقه] المحاسن و الاضداد (کتاب). از این کتاب در شمار آثار جاحظ نامی برده نشده است. خود جاحظ که حدود ۳۶ اثر از آثار خود را در مقدمه «کتاب الحیوان» نام می برد کوچکترین اشاره ای به این کتاب نمی کند.
مصادر قدیمی نیز، جزء کتاب خزانة بغدادی، از یاد کرد این کتاب خالی است، اما مصادر جدید از این اثر در زمره آثار جاحظ نام می برند، مثلا کتاب: ادب الجاحظ نوشته سندوبی و نیز کتاب تاریخ الادب العربی، کارل بروکلمان.
علت نسبت کتاب به جاحظ
اما مستشرق فرانسوی شارل بیلا معتقد است این کتاب از آثار جاحظ نیست بلکه به او نسبت داده شده است ولی به دلایل این اسناد اشاره ای نمی کند. شاید یکی از علل و عواملی که باعث شده این عده «المحاسن و الاضداد» را از جمله آثار جاحظ بدانند. مقدمه ای باشد که در کتاب موجود است و جاحظ در این مقدمه اعتراف می کند که وی بعضی از آثار خود را به کسانی چون ابن مقفع، خلیل بن احمد و... نسبت می داده است تا اینکه در بین مردم رواج پیدا کنند چرا که بعضی از نویسندگان در زمان وی نسبت به نگاشته های وی غیرت به خرج می دادند و برخی فصول و معانی و مطالب آنها را سرقت کرده و به وسیله آنها کتابهایی می نوشتند و به خود منسوب می داشتند. سپس آشکارا کتاب «المحاسن و الاضداد» را به خود نسبت می دهد و می نویسد: «این کتابی است که آن را «المحاسن و الاضداد» نام نهادم که هیچ کس پیش از من به تالیف اثری این چنین دست نیازیده و کسی از من تالیف آن را خواستار نشده است و... -)
عدم صحت انتساب کتاب به جاحظ
اما روشن است که این مقدمه از طرف نویسنده کتاب برای پنهان داشتن واقعیت جعل شده است. در «المحاسن و الاضداد» شواهد بسیاری بر متحول بودن این کتاب به جاحظ یافت می شود از جمله اینکه مؤلف کتاب سخت طرفدار حجاب و مخالف بی حجابی است و در این باب (باب حجاب) بر عکس سائر ابواب که بعد از ذکر محاسن چیزی مساوی آن را نیز متذکر می شود، مساوی حجاب را یاد آور نمی شود. در حالیکه جاحظ در رساله ای مستقل به نام «القیان» به موضوع حجاب پرداخته و معتقد است حجاب امری شرعی نیست و شرع بی حجابی زنان را تحریم نکرده است. جاحظ بر این مدعای خویش ادله ای نیز اقامه می کند. گذشته از این تعصبی علوی در این اثر مشهود است که همانندش را در هیچ یک از آثار جاحظ نمی توان یافت. چنانکه مؤلف در باب «محاسن المفاخرة» از بلندای مرتبه ابو بکر! چشم پوشیده و می گوید که روی جزء اشراف قریش نبوده است. از سوی دیگر مطاعن و مثالب معاویه و مروان بن حکم و عمرو بن عاص و... غیره را بر شمرده و در مقابل به ذکر فضائل علویان پرداخته و بارها آنرا تکرار می کند.دلیل دیگر بر عدم صحت انتساب کتاب به جاحظ اینست که در این کتاب از عبدالله بن المعتز بارها یاد می شود و نمونه ای از اشعار و اقوال وی ذکر می گردد و حال آنکه عبدالله بن معتز بعد از جاحظ زندگانی نموده و در سال ۹۰۸ هجری، یعنی درست یک روز پس از نشستنش بر اریکه قدرت در بغداد به قتل رسیده است.
انتساب کتاب به بیهقی
...
جملاتی از کاربرد کلمه المحاسن و الاضداد
تاریخچهٔ این رسم، مبهم است. برخی پژوهشگران ذکر میکنند که در گذشته برای ارج نهادن به برکات زمینی، سفرهای با هفت نماد برای نوروز یا جشن مهرگان میآراستند که میتوانستند با حرفهای مختلفی آغاز شوند؛ در واقع ضرورتی برای شروع آنها با حرف «س» نبودهاست. در کتابِ المحاسن و الاضداد منسوب به جاحظ و آثار الباقیه از ابوریحان بیرونی، اشاره میشود به سبز کردنِ هفت نوع غلهٔ مختلف برای نوروز در بین ایرانیان. بیرونی در این مورد میگوید: «در این روز هر چوبی که خشک شده بود سبز شد و مردم گفتند (روز نو) یعنی روزی نوین و هر شخص از راه تبرک بهاین روز در طشتی جو کاشت سپس، این رسم در ایرانیان پایدار ماند که روز نوروز در کنار خانه هفت صنف از غلات در هفت استوانه بکارد [...]».