الماوى

معنی کلمه الماوى در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
اوی (۴۱۸ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه الماوى

سـپـس اضـافـه مـى كـنند كه : (بل كنتم قوما طاغين بلكه خودتان مردمى طاغى و سركشبـوديـد). و (طـغـيـان ) بـه مـعـنـاى تـجـاوز از حـد و مـرز اسـت . و كـلمـه(بـل بـلكـه ) اعـراض اسـت از جـمله قبلى كه مى گفتند: (لم تكونوا مؤ منين ) گوياگـفـتـه انـد: سـبـب هلاكت شما صرف ندا شتن ايمان نبود، تا اگر ما ايمان را از شما سلبكـرديـم ، عـلت هـلاكت شما بوده با شيم ، بلكه علت اصلى اين بود كه شما مردمى طاغىبـوديد، همان طور كه ما هم مردمى متكبر و طاغى بوديم . پس ما و شما هر دو دست به دستهـم داديم و يكديگر را بدب خت نموده ، راه رشد را رها كرده و راه ضلالت را پيموديم ، وكلمه عذاب بر ما حتمى گشت ، كلمه اى كه خدا قضاى آن را رانده و فرموده بود: (ان جهنمكانت مرصادا للطاغين مآبا) و نيز فرموده بود: (فاما من طغى و آثر الحيوة الدنيا فانالجحيم هى الماوى ).
325- توصيف جنة الماوى خداوند سبحان مى فرمايد: مثل الجنة التى وعد المتقون فيها اءنهار من ماء غير آسن وانهار من لبن يتغير طعمه و اءنهار من خمر لذة للشاربين و اءنهار منعسل مصفى و لهم فيها من كل الثمرات و مغفرة من ربهم ، الآية ؛(327)وصف بهشتى كه به پرهيزگاران وعده داده شده اين است كه در آن نهرهايى است از آبهايى تغيير ناپذير و نهرهايى از شيرى كه طعمش دگرگون نمى شود و نهرهايى ازشراب كه آشامندگان از آن لذت مى برند و نهرهايى ازعسل مصفى و در آنجا هر گونه ميوه كه بخواهند هست و نيز آمرزش ‍ پروردگارش.
اما اينكه صاحب كشاف گفته : (منظور از جمله (الذين ظلموا) كسانى است كه ظلمى ازايشان سرزده باشد و گرنه مى فرمود ظالمين ) حرف صحيحى است ، و ليكن آن نتيجهاى را كه او مى خواهد نمى تواند بگيرد، زيرا تعبير بهفعل در مقام آيه كه توضيحش ‍ گذشت هر چند بيشتر از صرف تحقق و صدور را نمىرساند و ليكن مقام ، اين معنا را با معناى وصفى منطبق مى كند، نظير آيه (فاما من طغى وآثر الحيوة الدنيا فان الجحيم هى الماوى و اما من خاف مقام ربه و نهى النفس عن الهوىفان الجنه هى الماوى ) كه در عين اينكه تعبير بهفعل شده مع ذلك با معناى صفت منطبق است .
و نيز فرموده : (فاذا جاءت الطامة الكبرى ... فان الجنة هى الماوى )، و اين جنت الماوىبه طورى كه آيه 22 سوره ذاريات دلالت مى كرد، در آسمان واقع است . ولى بعضى ازمفسرين آن را به جنت برزخى تفسير كرده اند.
انسان در برابر اين سؤ ال جوابى ندارد، و نمى تواند بگويد: پروردگار اكرم تومرا مغرور كرد، چون پروردگارش قبلا به زبان انبيايش به او پيام داده بود كه :(لئن شكرتم لازيدنكم و لئن كفرتم ان عذابى لشديد)، و نيز فرموده بود: (و امامن طغى و اثر الحيوه الدنيا فان الجحيم هى الماوى )، و از اينقبيل پيامهاى ديگر كه تصريح مى كند به اينكه معاندين مفرى از عذاب ندارند، و كرم خدادر قيامت 20 ص : 369
فاما من طغى و اثر الحيوه الدنيا فان الجحيم هى الماوى و اما من خاف مقام ربه و نهىالنفس عن الهوى فان الجنه هى الماوى )
(و مـا توعدون ) - اين جمله عطف است به كلمه (رزقكم )، يعنى : آنچه كه وعده دادهشـده ايـد نيز در آسمان است . حال ببينيم منظور از آن چيست ؟ ظاهرا مراد از آن ، بهشتى استكـه بـه انـسانها وعده اش را داده ، و فرموده (عندها جنه الماوى ) و اينكه بعضى گفتهانـد كـه مراد از آن ، بهشت و دوزخ و ثواب و عقاب هر دو است ، با آيه شريفه (ان الذينكـذبـوا بـاياتنا و استكبروا عنها لا تفتح لهم ابواب السماء و لا يدخلون الجنه حتى يلجالجـمـل فـى سـم الخـيـاط) نـمـى سـازد، (چـون مـى فـرمـايد: چنين كسانى درهاى آسمانىبرويشان گشوده نمى شود، پس معلوم مى شود جهنم در آسمانها نيست ).
عند سدرة المنتهى عندها جنة الماوى اذ يغشى السدرة ما يغشى
اما الذين آمنوا و عملوا الصالحات فلهم جنات الماوى نزلا بما كانوا يعملون
پس معناى جمله (هى الماوى ) در آيه (فاما من طغى ... هى الماوى ) (هى ماواه ) است، يعنى جهنم ماواى او است ، و الف و لام كه دراول كلمه است به جاى ضمير آمده ، ممكن هم هست ضمير حذف شده و تقدير كلام (هىالماوى له ) باشد.