الماس پیکان

معنی کلمه الماس پیکان در لغت نامه دهخدا

الماس پیکان. [ اَ پ َ / پ ِ ] ( ص مرکب ) دارنده پیکان پولادین. ( از فهرست ولف ). الماس بمعنی جنسی از فولاد آمده است. رجوع به الماس شود :
یکی تیر الماس پیکان خدنگ
بچرخ اندرون راندم بیدرنگ.فردوسی ( شاهنامه چ بروخیم ج 1 ص 195 ).

معنی کلمه الماس پیکان در فرهنگ فارسی

دارنده پیکان پولادین

جملاتی از کاربرد کلمه الماس پیکان

ز باران الماس پیکان خدنگ زمین کرد بر دیو وارونه تنگ
یکی تیر الماس پیکان خدنگ به چرخ اندرون راندم بی‌درنگ
یکی تیر الماس پیکان چو آب نهاده برو چار پرّ عقاب
لب لعلی که در درج احمد لب بر آن سودی شد از الماس پیکان عقد لولو کان مرجانش
هم از هفت الماس پیکان خدنگ بینداخت شیرژیان بی درنگ
روان الماس پیکان مهره‌اش سفت بسی پیچید از آن وآنگه برآشفت