معنی کلمه الماس تراش در لغت نامه دهخدا
عشق بر داغ دلم سوده الماس فشاند
دُرّ اشکم چه عجب گر بود الماس تراش .اشرف ( از بهار عجم ).ظاهراً مراد از دُر، دُر نجف است که سنگی است سفید مشهور. ( بهار عجم ) ( آنندراج ). || آنچه تراش چون تراش الماس دارد. رجوع به تراش شود. || ( اِ مرکب ) بمعنی سوده الماس هم آمده است. ( آنندراج ).