القرون

معنی کلمه القرون در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
قرن (۳۳ بار)
«قُرُون» جمع «قرن» به معنای جمعیتی است که در عصر واحدی زندگی می کنند، و سپس به مجموع یک عصر اطلاق شده است. در این که قرن چند سال است؟ نظرات گوناگونی داده اند: بعضی آن را چهل سال، بعضی هشتاد، بعضی صد، و بالاخره بعضی آن را صدوبیست سال دانسته اند، ولی، ناگفته پیداست که این یک امر قراردادی است که بر حسب قرار دادها متفاوت می باشد، اما معمول در عصر ما این است که قرن را به یکصد سال اطلاق می کنند.

جملاتی از کاربرد کلمه القرون

در مفردات گفته است : كلمه (قرن ) به معناى مردمى است كه در يك زمان زندگى كنند واز جهت عصر و زمان مشترك باشند، و جمع آن قرون مى آيد، همچنانكه در قرآن فرمود: (ولقد اهلكنا من القرون ) و نيز فرموده : (كم اهلكنا من القرون ) و معناى آيه روشن استكه مى خواهد مطلب گذشته در آيه قبل را تثبيت نموده و با اشاره به قرون گذشته هلاكشده ، بفهماند كه هلاك ساختن اهل قريه ها و ديارها يكى از سنت جاريه خداوندى است .
(كم اهلكنا من قبلهم من القرون ) - اين جمله اشاره بهفاعل هدايت ، و قائم مقام آن است ، چون همين اهلاك امت هاى گذشته است كه بايدنسل حاضر را هدايت كند، و معناى آيه اين است : آيا برايشان بيان و هدايت نكرد، كثرتاهلاك ما امت هاى گذشته را، در حالى كه اينان در مساكن آنان راه مى روند؟
و لقد اءهلكنا القرون من قبلكم لما ظلموا و جاءتهم رسلهم بالبينت و ما كانوا ليؤ منواكذلك نجزى القوم المجرمين(13)
فی الذاهبین الاولی ن من القرون لنا بصائر
بسيارى گفته اند: كلمه (يهد) در اينجا در لازمه معنايشاستعمال شده ، و معناى آن اين است كه : آيا هدايت ، معرفت ايشان را به اين پايه نرسانيدهكه بدانند اگر ما بخواهيم به كيفر گناهانشان هلاك شان مى كنيم ، همچنانكه در آيهشريفه (اولم يهد لهم كم اهلكنا من قبلهم من القرون يمشون فى مساكنهم ) نيز به همينمعنا آمده است .
الم يرواكم اهلكنا قبلهم من القرون انهم اليهم لا يرجعون
آيات (13) و (14) : و لقد اءهلكنا القرون من قبلكم لما ظلموا و جاءتهم رسلهم بالبينت و ما كانوا...
در آيه نخست مى گويد: (ما امتهاى قبل از شما را هنگامى كه دست به ستمگرى زدند و بااينكه پيامبران با دلائل و معجزات روشن براى هدايت آنان آمدند هرگز به آنها ايماننياوردند، هلاك و نابود ساختيم ) (و لقد اهلكنا القرون من قبلكم لما ظلموا و جائتهمرسلهم بالبينات و ما كانوا ليؤ منوا).
مؤ لف : اينكه در روايت داشت : (اجتالتهم ) معنايش همان (سرگردان كرد) است ، چون از مادهجولان است كه به معناى به هر طرف دويدن است ، و اينكه فرمود: (واتراليهم ) بهمعناى فرستادن يكى پس از ديگرى است ، و كلمه (اوصاب ) جمع وصب و به معناى مرضاست ، و كلمه (احداث ) جمع حدث است ، كه به معناى حادثه هاى ناگوار است ، و اينكهفرمود: (نسلت القرون ) معنايش اين است كه نسل هائى در گذشته و كلمه (انجاز عدته )به معناى محقق ساختن وعده است ، و مراد به اين وعده همان است كهقبل از آمدن پيامبر اسلام وعده آمدنش را به عيسى و ساير انبيا (عليه السلام ) داده بود، ودر قرآن هم فرمود: (و تمت كلمه ربك صدقا و عدلا، كلمه پروردگارت كه صدق وعدل بود اينك تمام شد).
در اين جمله همان كسانى را كه در جمله قبل عليه ايشان به حسرت ندا مى شد توبيخ مىكند. و كلمه (من القرون ) بيان كلمه (كم ) است ، و (قرون ) جمع (قرن ) است، كه به معناى مردمى است كه در يك عصر زندگى كنند.
و اگر اشكالى بر اساس اعمال و اقوال خارجى طرح شود و گفته شود كه خدا چگونهبه حساب اين همه اعمال از اين همه خلايق مى رسد و اشتباه نمى كند، آن وقت آيه مورد بحثجواب آن را مى دهد كه خدا شنواى اقوال و بيناىاعمال است ، پس اشكال و جوابى كه در آيه مورد بحث آمده نظيراشكال و جوابى است كه در آيه (قال فما بال القرون الاولىقال علمها عند ربى فى كتاب لا يضل ربى و لا ينسى ) آمده ، دقت بفرماييد.