[ویکی الکتاب] معنی ذِی ﭐلْقَرْنَیْنِ: لقب یکی از اولیاء الهی علیهم السلام (در روایتی از امام صادق علیه السلام درمورد ذی القرنین علیه السلام آمده است که کارهائی میکرد که از بشر عادی ساخته نیست و شخصی از حضرت علی (علیهالسلام) پرسید : آیا ذو القرنین پیغمبر بود ؟ در پاسخ فرمود : نه ، ولی بن... ریشه کلمه: قرنین (۳ بار)
جملاتی از کاربرد کلمه القرنین
«قالَ» جواب داد ذو القرنین و گفت، «ما مَکَّنِّی فِیهِ رَبِّی خَیْرٌ» آن دسترس و توان که اللَّه تعالی مرا داد این کار را آن بهتر از خراج شما، «فَأَعِینُونِی بِقُوَّةٍ» شما مرا بنیروی تن یاری دهید، «أَجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ رَدْماً (۹۵)» تا میان شما و میان ایشان دیواری بر هم نهم.
دکتر عبدالمنعم همچنین یک نظریه جدید را که ادعا نمودهاست ذو القرنین همان فرعون توت آخن میباشد را نیز رد کرده و آن را مستند ندانستهاست: که مورد توجه جهان عرب قرار گرفت.
ربّ العالمین بخواب ایشان این سوره فرستاد. اکنون خلافست که انقطاع وحی را سبب چه بود قومی گفتند: جهودان از مصطفی (ص) سه مسأله پرسیدند قصّه ذو القرنین و اصحاب الکهف و مسأله روح. رسول خدا (ص) ایشان را جواب این داد که: «ساخبرکم غدا»
قد کان ذو القرنین عمّی مسلما ملکا تدین له الملوک و تحشد
«قالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ» ذو القرنین گفت امّا آن کس که کافرست، «فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ» آری عذاب کنیم ما او را، «ثُمَّ یُرَدُّ إِلی رَبِّهِ» آن گه او را با خداوند وی برند، «فَیُعَذِّبُهُ عَذاباً نُکْراً (۸۷)» تا عذاب کند وی را عذابی سختتر و منکرتر.
قوله: «وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ» سبب نزول این آیت آن بود که کاروان قریش از مکّه به شام میشد بتجارت، و گذرگاه ایشان مدینه بود، چون آنجا رسیدند از جهودان مدینه پرسیدند از کار محمّد و حال او که شما در وی چگویید و در کتاب شما از نعت وی چیست؟ ایشان گفتند او را از سه چیز پرسید: از اصحاب کهف و از ذو القرنین و از روح، اگر قصّه اصحاب کهف و ذو القرنین گوید و جواب دهد پیغامبرست و اگر نگوید پیغامبر نیست، و اگر از روح جواب دهد و بیان آن کند پیغامبر نیست و اگر جواب ندهد و بیان نکند پیغامبرست، پس چون بمکه باز آمدند از رسول خدا (ص) هر سه پرسیدند: قصّه اصحاب الکهف و ذو القرنین در سوره الکهف فرو آمد از آسمان و ایشان را بیان کرد و در روح سخن نگفت تا جبرئیل آمد و آیت آورد، «وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی».
قوله تعالی: «وَ یَسْئَلُونَکَ عَنْ ذِی الْقَرْنَیْنِ» میپرسند از ذو القرنین «قُلْ سَأَتْلُوا عَلَیْکُمْ مِنْهُ ذِکْراً (۸۳)» بگوی آری بر شما خوانم قصّه وی «إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ» ما او را دست رس دادیم در زمین، «وَ آتَیْناهُ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ سَبَباً (۸۴)» و از هر چیز وی را چارهای دادیم و دانشی.
قال ابو بکر الورّاق: کان ملک سلیمان (ع) خمس مائة شهر و ملک ذی القرنین خمس مائة شهر فیحتمل ان یکون معنی الآیة لَیْلَةِ الْقَدْرِ خیر لمن ادرکها من مملکة سلیمان و ذی القرنین علیهما السّلام. و قال ابو العالیة معناه: لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ عمر «أَلْفِ شَهْرٍ» و قال مجاهد: «سلام» الملائکة و «الرّوح» علیک تلک اللّیلة «خَیْرٌ مِنْ» «سلام» الخلق علیک «أَلْفِ شَهْرٍ» فذلک قوله: تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها روی انّ «الملائکة» تلک اللّیلة اکثر فی الارض من عدد الحصی و نهارها کلیلها فی الخبر و «الرّوح» هاهنا جبرئیل (ع) فی قول اکثر المفسّرین یدلّ علیه ما
مقدسی (ص ۲۷۷) روایت میکند که واثق محمد بن موسی را برای تحقیق دربارة دیوار ذی القرنین یا سد یأجوج و مأجوج به خزران فرستاد.
و گفتهاند معنی آیت آنست که ذو القرنین را چنان نمود که آفتاب بآن چشمه فرو میشود همچون کسی که در دریا بود چنان نماید که آفتاب از دریا بر میآید و هم بدریا فرو میشود، یا در بیابان بود چنان نماید که آفتاب از بیابان بر میآید و هم ببیابان فرو میشود، بچشم نگرند چنین نماید و حقیقت خلاف این باشد.
چه عجب کامده است ذو القرنین به سلام برهمنی در غار
قتاده گفت نام قرآن است، شعبی گفت نام سورة است، ضحاک گفت کوهی است گرد زمین درآمده از زمرد سبز و سبزی آسمان از فروغ آنست و هر چه در زمین بدست خلق افتاده از زمرد همه از آنست. وهب منبه آورده که ذو القرنین گرد عالم میگشت تا بکوه قاف رسید و گرد کوه قاف کوههای خرد دید. رب العالمین کوه با وی بسخن آورد تا از وی پرسید که ما انت؟ تو چه باشی و نامت چیست؟