ذلکَ ای ذلک الضرب و القتلأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ای خالفوا اللَّه و رسوله. مَنْ یُشاقِقِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقابِ.
وجه چهارم امر عیسی است (ع) کقوله فی سورة مریم: «سُبْحانَهُ إِذا قَضی أَمْراً» یعنی عیسی کان فی علمه ان یکون فیکون من غیر اب «فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ»، و نظیره فی البقرة: «وَ إِذا قَضی أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ» وجه پنجم امر است بمعنی قتل، یعنی قتل کفّار مکّه ببدر، چنانک در حم المؤمن گفت: «فَإِذا جاءَ أَمْرُ اللَّهِ» یعنی القتل ببدر قضی بالحقّ.
وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فی التوراة من امر الرّجم و القتل و الجراحات، فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ.
خوف در قرآن بچهار معنی است: یکی بمعنی قتل و هزیمت چنانک در سوره النّساء گفت: «وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ» یعنی القتل و الهزیمة.
مرتكب شوند درست است كه جهاد در ماه حرام مهم است (ولى جلوگيرى از راه خدا و كفرورزيدن نسبت به او و هتك احترام مسجد الحرام ، و خارج كردن و تبعيد نمودن ساكنان آن ،نزد خداوند از آن مهمتر است ) (و صد عن سبيل الله و كفر به و المسجد الحرام و اخراج اهلهمنه اكبر عند الله ). سپس مى افزايد: (ايجاد فتنه (و منحرف ساختن مردم از دين خدا) ازقتل هم بالاتر است ) (و الفتنة اكبر من القتل ).
لذا به رسولگرامى خود فرمان داد تا در جوابشان بفرمايد: (لو كنتم فى بيوتكم لبرز الّذين كتبعليهم القتل الى مضاجعهم و ليبتلى اللّه ما فى صدوركم و ليمحص ما فى قلوبكم ...)و با اين كلام دو چيز را روشن كرد.
لا تقتل نفس ظلما الا كان على ابن آدم الاول كفل من دمها لانه كاناول من سن القتل .
و در تفسير عياشى از ابى العباس روايت كرده كه گفت : از امام صادق (عليه السلام )پيرامون دو نفر كه شخصى را به شركت كشته بودندسوال كردم فرمود: صاحب خون يعنى اولياى مقتول مى توانند يكى از آن دو نفر رابكشند، و هر يك را كشتند نصف ديه او را آن ديگرى به ورثه اش مى دهد و همچنين اگرمردى زنى را كشت اگر اولياى مقتول قبول كردند كه خونبها بگيرند هيچ و اگر جز كشتنقاتل را رضا ندادند مى توانند قاتل را بكشند و نصف ديه اش را هم به ورثه اشبپردازند، اين است معناى كلام خداى تعالى كه مى فرمايد: (فقد جعلنا لوليّه سلطانافلا يسرف فى القتل ).
و فی راشد رشد البریة کلهم الی ان عراه القتل و السیف مشتهر
وَ عَذَّبَ الَّذِینَ کَفَرُوا بالخوف و القتل و الاسر.
واجب القتل کرد موشانرا ور بودشان درون کعبه قرار
وَ ما کانَ لِرَسُولٍ أَنْ یَأْتِیَ بِآیَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ای بأمر اللّه و ارادته، فَإِذا جاءَ أَمْرُ اللَّهِ یعنی بالعذاب لهم و هو القتل ببدر قُضِیَ بِالْحَقِّ ای اهلکوا بالحق، یعنی علی استحقاق، وَ خَسِرَ هُنالِکَ الْمُبْطِلُونَ ای الکافرون، و المبطل صاحب الباطل.