[ویکی الکتاب] ریشه کلمه: غنم (۹ بار) (بر وزن فرس) گوسفند. . و از گاو و گوسفند بر یهود پیه آنها را حرام کردیم . آن عصای من است، بر آن تکیه میکنم، با آن برگها را برای گوسفندانم تکانم میدهم، این لفظ شامل مطلق گوسفند و بز است و از خود مفرد ندارد، واحد آن شاة است.
جملاتی از کاربرد کلمه الغنم
بئر الغنم (به عربی: بئر الغنم) یک منطقهٔ مسکونی در لیبی است که در استان زاویه واقع شدهاست. بئر الغنم ۳٬۳۷۵ نفر جمعیت دارد.
در كتاب (لسان العرب ) جلد دوازدهم مى خوانيم (والغنم الفوز بالشى ء من غيرمشقة ... و الغنم ، الغنيمة و المغنم الفيى ء... و فى الحديث الرهن لمن رهنه له غنمه و عليهغرمه ، غنمه زيادته و نمائه و فاضل قيمته ... و غنم الشى ء فاز به ...:
و در كتاب (تاج العروس ) جلد نهم مى خوانيم (و الغنم الفوز بالشيى ء بلا مشقة): (غنيمت آن است كه انسان بدون زحمت به چيزى دست يابد).
سپس مى فرمايد: پيه و چربى موجود در بدن گاو و گوسفند را نيز بر آنها حرام كردهبوديم (و من البقر و الغنم حرمنا عليهم شحومهما).