و اگر در درخواست هايشان خداى تعالى را به جاه آن حضرات و به حق آنان سوگند مىدهند در اين عمل خود، دليل دارند و آن كلام خود خداى تعالى است كه مى فرمايد: (و لقدسبقت كلمتنا لعبادنا المرسلين انهم لهم المنصورون و ان جندنا لهم الغالبون ) و نيز مىفرمايد: (انا لننصر رسلنا و الذين آمنوا).
و اينكه فرمود: (يريد الله ان يحق الحق بكلماته ) نسبت به آيه شريفه ،حال است ، و منظور از (احقاق حق ) اظهار و تثبيت آن به ترتيب آثار آن است ، و (كلماتخدا) قضا و قدرى است كه رانده به اينكه انبياى خود را يارى نموده و دين حق خود راظاهر سازد، همچنانكه در آيه (و لقد سبقت كلمتنا لعبادنا المرسلين انهم لهم المنصورونو ان جندنا لهم الغالبون ) و همچنين آيه (يريدون لى طفوا نور الله بافواههم و اللهمتم نوره و لو كره الكافرون ، هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دين الحق ليظهره علىالدين كله و لو كره المشركون ) اشاره به آن كرده است .
پس معلوم شد كه اين دو آيه مورد بحث در سياق ، با آيات سابق خود شركت ندارند و لواينكه فرض هم بكنيم كه ولايت به معناى نصرت است ، و نبايد فريب جمله آخر آيه يعنى: (فان حزب الله هم الغالبون ) را خورد وخيال كرد كه اين جمله تنها مناسب با ولايت به معناى نصرت است . زيرا اين جمله با معانىديگر ولايت يعنى تصرف و محبت نيز مناسبت دارد، براى اينكه غلبه دينى و انتشار دينخدا در همه عالم كه يگانه هدف اهل دين است محتاج است به اينكهاهل دين به هر وسيله شده به خدا و رسول متصل و مربوط شوند، چه اينكه ايناتصال به نصرت خدا و رسول باشد و يا بهقبول تصرفاتشان و يا به محبت و دوست داشتنشان ، پس جمله آخر آيه با هر سه معناسازگارى دارد، و خداى تعالى در چند جا وعده صريح داده و به همه گوشزد كرده كهبزودى اين غلبه دين اسلام بر ساير اديان محقق مى شود و فرموده : (كتب الله لاغلبنانا و رسلى ) و نيز فرموده : (و لقد سبقت كلمتنا لعبادنا المرسلين . انهم لهمالمنصورون و ان جندنا لهم الغالبون ).
شاهد اين گفتار آياتى است كه در سوره اعراف و شعراء آمده است ، در آيه 43 و 44سوره شعراء مى خوانيم قال لهم موسى القوا ما انتم ملقون فالقوا حبالهم و عصيهم وقالوا بعزة فرعون انا لنحن الغالبون : (موسى به آنها گفت آنچه مى توانيد بيفكنيدبيفكنيد و سپس آنها طنابها و عصاه اى خود را افكندند و گفتند به عزت فرعون ماپيروزيم .
(و من يتول الله و رسوله و الذين آمنوا فان حزب الله هم الغالبون ).
(و من يتول الله و رسوله و الذين آمنوا فان حزب الله هم الغالبون ) تولى به معناىگرفتن ولى است و (الذين آمنوا) افاده عهد مى كند و در آن اشاره است به مؤ منين معهود،يعنى همان مؤ منين كه در (انما وليكم ) ذكر شد و جمله (فان حزب الله هم الغالبون) در جاى جزاى شرط قرار گرفته و ليكن در حقيقت جزا، نيست و جزا در تقدير است و اينجمله از باب بكار بردن كبراى قياس در جاى نتيجه در اينجا ذكر شده است تا علت حكم رابرساند، و تقدير آيه چنين بوده : (و من يتول فهو الغالب لانه من حزب الله و حزبالله هم الغالبون - هر كه خدا و رسول را ولى خود بگيرد غالب و پيروز است چونكهاز حزب خداست و حزب خداوند هميشه غالب است ).
و معناى آيه اين است كه : خداى تعالى فرمود: به زودى تو را به وسيله برادرت هارونتقويت و يارى خواهيم كرد، و براى شما تسلط و اقتدار و غلبه اى برايشان قرار خواهيمداد، تا به سبب آياتى كه ما شما دو نفر را به وسيله آن غلبه مى دهيم ، نتوانند بر شمامسلط شوند، آنگاه همين غلبه دادن آن دو بزرگوار را بر فرعونيان بيان نموده ، وفرموده : (انتما و من اتبعكما الغالبون شما و هر كس كه شما دو نفر را پيروى كند غالبخواهيد بود). و اين بيان را آورد تا بفهماند كه نه تنها آن دو تن غالبند، بلكهپيروان ايشان نيز غالب خواهند بود.
انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلوه و يوتون الزكوه و همراكعون (55) و من يتول الله و رسوله و الذين آمنوا فان حزب الله هم الغالبون (56).
پرسش ساحران از اينكه آيا پاداشى هم داريم ، در معناى طلب مزد است و اگر گفتند:(ان كنا) و نگفتند: (اذا كنا نحن الغالبين )، براى اين بود كه به فرعونقول قطعى بر غلبه ندهند، همچنان كه در كلام بعديشان گفتند: (بعزة فرعون انالنحن الغالبون - به عزت فرعون سوگند كه ما به طور قطع غلبه خواهيم كرد)،ولى در اينجا قول قطعى ندادند، تا فرعون را درحال دو دلى و شك بيفكنند، تا در دادن اجر حريص تر شود.
قال لهم موسى القوا ما انتم ملقون فالقوا حبالهم و عصيهم و قالوا بعزة فرعون انالنحن الغالبون . فالقى موسى عصاه فاذا هى تلقف ما يافكون