معنی کلمه العزى در دانشنامه اسلامی
عزی (۱ بار)
به ضم (ع) . آن بتی بود مشهور. در فرهنگ قصص القرآن تألیف آقای صدر بلاغی ص 342 آمده: عُزّی یکی از بزرگترین بتهائی است که از طرف عرب مخصوصاً قبیله قریش پرستیده میشد. بتکده عزّی در وادی نخله شامیّه بالای سر «ذات عرق» میان راه عراق و مکّه بود و احترام آن بت نزد قریش بدان پایه بود که درهای از وادی «حراض» را که «سقام» نام داشت بست و پناهگاه آن ساخته بودند و آن را با حرم کعبه برابر مینهادند و آن بت قربانگاهی داشت که ذبایح را در آن سر میبریدند و نام قربانگاه «غبغب» بود. خدّام بت عزّی بنوشیبان بن جابر بن مرّه از بنی سلیم بودند و آخرین ایشان «دبیّه» نام داشت. بت عزّی همچنان در اوج عزّت و عظمت خود باقی بود تا خدای تعالی پیغمبرش را فرستاد و چون اسلام در عربستان منتشر شد و سال فتح مکّه فرا رسید پیغمبر «صلّی اللّه علیه و آله و سلم» خالد بن ولید را مأمور ساخت تا به طرف بتکده عزّی رهسپار شد و آن را ویران ساخت. آنچه از قصص قرآن نقل شد در کتاب الاصنام ابن کلبی چاپ قاهره سال 1332 قمری صفحه 17 تا 27 مذکور است و آن ظاهر میشود که عزّی بزرگترین بت در نزد قریش بود در ص 18 گفته: «و کانت اعظم الاصنام عند قریش» و در ص 23 گفته: چون رسول خدا «صلّی اللّه علیه و آله و سلم» از عبادت آن نهی کرد این مطلب بر قریش گران آمد ابواصیحه (سعید بن عاص بن امیّه) در مرض مرگ آخرین دقائق عمر خویش را تمام میکرد، ابولهب به عیادت وی آمد و دید که او گریه میکند گفت: علت گریهات چیست؟ آیا از مرگ میترسی آن لابد خواهد آمد؟ ابواصیحه گفت: نه میترسم پس از من عزّی را عبادت نکنند. ابولهب (در مقام دلداری به آن مرید شیطان) گفت: به خدا در حیات تو به خاطر تو عزّی را عبادت نکردهاند تا به سبب مرگ تو دست از عبادتش بکشند. ابو اصیحه گفت: اکنون دانستم که جانشین دارم و جایم خالی نخواهد ماند و از ثبات ابولهب در عبادت عزّی، به شگفت شد. و در ص 27 گوید: در هیچ یک از پنج بت که عمرو بن لحّی به قریش داده بود به آن عظمت قائل نبودند که درباره عزّی بودند. رسول خدا «صلّی اللّه علیه و آله و سلم» خالد را فرستاد درختی را (که در کنار بتکده و مورد تقدیس بود) قطع کرد، بتکده را ویران ساخت و بت را به شکست. از این سخن معلوم میشود که بت عزّی از سنگ یا فلز بوده است. این مطالب در مغازی واقدی نیز یافت میشود. بعضی احتمال دادهاند: بت عزّی درختی بوده که قبیله غطفان به آن عبادت میکردند و برای آن خانهای بنا کرده بودند. وجدی در دائرة المعارف بعد از گفتن اینکه عزّی نام بتی بود برای قریش. درخت بودن آن را نسبت به قول داده است. در مجمع نیز این قول نقل شده است. ایضاً در مجمع فرموده: به قولی لات، منات، عزّی هر سه از سنگ بودند که آنها را در کعبه گذاشته وعبادت میکردند. بت عزّی همان است که چون رسول خدا «صلّی اللّه علیه و آله و سلم» پس از شکست «احد» به بالای آن کوه رفت ابوسفیان درپائین کوه شعار شرک را با صدای بلند خواند و گفت: «نَحْنُ لَنَا الْعُزّی وَ لاعُزّی لَکُم». آن حضرت در جواب فرمود: «اَللّه مَوْلانا وَ لا مَوْلی لَکُمْ» به قولی این جواب را علی «علیه السلام» به دستور آن حضرت داد. عقیده عرب درباره عزّی . ظهور آیات در آن است که عرب سه بت فوق را دختران خدا میدانستهاند لذا فرموده: از لات و عزّی و منات به من خبر دهید آیا برای شماست پسر و برای خدا است دختر؟!! آن وقت این قسمت ظالمانه است که پسر را به خود و دختر را به خدا نسبت میدهید. اینها جز نامهائی نیستند که شما و پدرانتان در آوردهاید. به نظر المیزان: این سه بت را به صورت ملائکه ساخته بودند و ارباب آنها را که ملائکه باشند بنات الله میدانستند. در مجمع این مطلب را به قول نسبت داده است در این صورت باید آیات را طوری معنی کرد که این مطلب از آنها فهمیده شود.