العالمین

معنی کلمه العالمین در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی رِبِّیُّونَ: دانشمندان الهی مسلک (جمع کلمه ربّی است ، که نظیر کلمه ربانی به معنای کسی است که مختص برای رب العالمین باشد ، یعنی جز به کار خدا به هیچ کار دیگر مشغول نباشد ، ولی بعضی گفتهاند مراد از این کلمه هزاران و مراد از کلمه ربّی هزار است )
ریشه کلمه:
علم (۸۵۴ بار)
«عالَمِین» از مادّه «عِلْم» جمع «عالم» است و عالم، به معنای مجموعه ای است از موجودات مختلف که دارای صفات مشترک و یا زمان و مکان مشترک هستند، مثلاً می گوئیم عالم انسان و عالم حیوان و عالم گیاه، و یا می گوئیم: عالم شرق و عالم غرب، عالم امروز و عالم دیروز; بنابراین «عالم» خود به تنهایی معنای جمعی دارد و هنگامی که به صورت «عالمین» جمع بسته می شود اشاره به تمام مجموعه های این جهان است.

جملاتی از کاربرد کلمه العالمین

جان قاسم زنده از عشق تو شد «یا غیاثی، انت رب العالمین »
و از روی معنی اشارتی کنیم: امّتها که گذشتند، در هر عصر که بودند چون بر باطلی متّفق شدندید، و بر تعبیر و تبدیل اجماع کردندید، ربّ العزّة پیغامبری بایشان فرستادی، تا ایشان را با راه حق و صواب آوردید. و معلوم است که پیغامبر ما (ص) آخر الأنبیاء و خاتم ایشانست، و پس از وی پیغامبری نخواهد بود. پس ربّ العزّة بکمال مهربانی و کرم خویش این امّت را معصوم کرد. چون بر چیزی متّفق شوند، ربّ العالمین ایشان را در آن پرده عصمت میدارد، تا این عصمت‌عوض آن بعثت باشد که امّتهای گذشته را بودست، و یقرب من هذا ما
قال ابن عباس: انّ فی الجنّة کوی ینظر اهلها منها الی النّار و اهلها و یناظرون اهلها لانّ لهم فی توبیخ اهل النّار لذّة و سرورا، پس آن برادر فرو نگرد، و آن قرین و برادر خویش را در میان دوزخ بیند، اینست که ربّ العالمین فرمود: فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِی سَواءِ الْجَحِیمِ ای فی وسطه. بهشتی گوید با وی: «تَاللَّهِ إِنْ کِدْتَ لَتُرْدِینِ» ای کدت ان‌ تهلکنی، «وَ لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّی» ای عصمته و رحمته، «لَکُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِینَ» معک فی النّار. الاحضار لا یستعمل الا فی الشّرّ.
اگر کسی گوید که چه حکمت داشت که نخست او را به بیت المقدس بردند آن گه بآسمان؟ جواب آنست که بیت المقدس قبله پیغامبران بود و منازل و مشاهد و هجرت گاه ایشان، ربّ العالمین خواست سید (ص) آن را ببیند و برکات آثار انبیاء بوی رسد و در هجرت بزمین قدس با انبیاء برابر بود. دیگر جواب آنست که تا بر کافران حجّت تمامتر و قوی‌تر بود که ایشان بیت المقدس دیده بودند و شناخته و بعرف و عادت دانسته که کس را قوّت و قدرت آن نباشد که بیک شب مسافتی بدان دوری باز برد و باز گردد، چون نشانهای آن بقعه از وی پرسیدند و راست گفت صدق وی در آن پیدا شد و حجّت قوی گشت، اگر انکار کنند جز مکابره محض نبود، و اگر او را هم از مکه بآسمان بردی ایشان را جای انکار و جحود بودی گفتندی ما آسمانها ندیده‌ایم ندانیم راست می‌گوید یا دروغ و حجّت بر ایشان لازم و ثابت نبودی.
ربّ العزّة درین آیت بیان کرد که هر کس را روزگاری و اجلی نامزد است، چون اجل در رسد لا بد روح از جسم مفارقت گیرد، اگر بقتل باشد یا بموت. و سخن قدریان بسخن کافران و منافقان ماند که گفتند بعد از وقعت احد: لَوْ کانُوا عِنْدَنا ما ماتُوا وَ ما قُتِلُوا. جای دیگر حکایت کرد از منافق که گفت: قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیَّ إِذْ لَمْ أَکُنْ مَعَهُمْ شَهِیداً. ربّ العالمین سخن ایشان ردّ کرد، گفت: أَیْنَما تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُرُوجٍ مُشَیَّدَةٍ.
میگوید: اگر اللَّه خواهد مرگ بر شما گمارد، و همه را نیست گرداند، و باز قومی دیگر آرد از شما مطیع‌تر و بهتر، یعنی مسلمانان و امّت احمد. و همین کرد ربّ العالمین جلّ جلاله، که در عهد رسول خدا جهان همه کفر و معصیت داشت، پس علم اسلام آشکارا گشت، و کفر با طیّ ادبار خود شد، و جهان همه از نور اسلام روشن گشت.
نصیب ایشان از کتاب این آمد که: قُلْ مُوتُوا بِغَیْظِکُمْ اینست که ربّ العالمین‌ گفت: أُولئِکَ یَنالُهُمْ نَصِیبُهُمْ مِنَ الْکِتابِ. مؤمنان را گفت: فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ منافقان را گفت: فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ اعاذنا اللَّه و ایّانا.
موسی دعا کرد تا باران وا ایستاد، و زمین خشک گشت، و هوا خوش شد، و کشت‌زار را ریع بیفزود، و صحرا مرغزار پر گیاه و پر نعمت گشت، ایشان آن راحت و نعمت دیدند گفتند: این خود در خور ما بود، و تمامی کار ما، و ما خود نمیدانستیم. هم چنان سر به بی‌راهی و شوخی در نهاده، و از حق اعراض کرده تا یک ماه برآمد. پس ربّ العالمین لشکر ملخان بایشان فرستاد تا هر چه بود از درختها و میوه‌ها و کشتها همه بخورد، و آن گه روی بخانه‌های ایشان باز کرد و هر چه بود از چوبها در سقفها و در خانه‌ها و جامه‌ها پاک بخورد، تا مسمارهای آهنین و حلقه‌ها که بر درها بود هیچ بنگذاشت، و از آن ملخان یکی در خانه‌های بنی اسرائیل نشد و از ایشان هیچیز نخورد، هفت روز درین عذاب بودند از شنبه تا بشنبه، پس بانگ برآوردند و زینهار خواستند، موسی را گفتند: اگر این ملخان از ما باز کنی بتو ایمان آریم. موسی دعاء کرد تا ربّ العزّة بادی عاصف فرو گشاد تا آن ملخان به یک بار برگرفت و بدریا افکند چنان که یک ملخ در زمین مصر بنماند.
رسول گفت: خدا مرا از تو نگه دارد. دست اعرابی ناگاه بلرزه افتاد، و شمشیر از دست‌ وی بیفتاد، و سر خویش بر آن درخت همی زد تا دماغ وی همه بیرون افتاد، و هلاک گشت. رب العالمین بر وفق آن آیت فرستاد که: وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ.
در ۳۰ اوت ۱۹۴۲، محور آخرین حمله خود در صحرای غرب را انجام دادند. در ۳ سپتامبر، بریتانیایی‌ها واحدهای محور را در نبرد علم الهلفا - درست در جنوب العالمین- متوقف کردند. مونتگومری بعد از جمع‌آوری سربازان و تجهیزات - از جمله تانک‌های جدید آمریکایی- در ۲۳ اکتبر ۱۹۴۲ به نیروهای رومل در العالمین حمله کرد. ده روز بعد، نیروهای محور مجبور به عقب‌نشینی شدند.
قوله تعالی: وَ مِنْ قَوْمِ مُوسی‌ أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ قصه دوستان است و وصف الحال جوانمردان و سیرت سالکان. رب العالمین ایشان را راه سعادت نموده، و بتخاصیص قربت و زلفت مخصوص کرده، و بجذبه کرامت گرامی کرده. نسبت تقوی بایشان زنده، و منهج صدق بثبات قدم ایشان معمور، و نظام دولت دین ببرکات انفاس ایشان پیوسته.