العاج

معنی کلمه العاج در لغت نامه دهخدا

العاج. [ اِ ] ( ع مص ) آتش افروختن درهیزم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه العاج در فرهنگ فارسی

آتش افروختن در هیزم

جملاتی از کاربرد کلمه العاج

در جـمـله قـبـلى به وضوح مى فرمود (كسى كه زراعت آخرت را مى خواهد آن زراعت را بازيـادتـى به او مى دهيم ) ولى در اين جمله مطلب را مبهم و گنگ آورده مى فرمايد و كسىكـه زراعـت دنـيـا را بـخواهد از آن به او مى دهيم (نه همه آن را) و اين اشاره است به اينكهزمام امر بسته به مشيت خدا است ، چه بسا مى شود كه از دنيا بسيار مى دهد، و چه بسا مىشـود كـه كم مى دهد، همچنان كه در جاى ديگر فرموده : (من كان يريد العاج له عجلنا لهفيها ما نشاء لمن نريد).