الطائع

معنی کلمه الطائع در لغت نامه دهخدا

الطائع. [ اَطْ طا ءِ ع ُ لِل ْ لاه ] ( اِخ )لقب بیست و چهارمین خلیفه عباسی. رجوع به طائعﷲ و ترجمه تاریخ یمینی چ 1272 ص 285 و 286 و 279 شود.

جملاتی از کاربرد کلمه الطائع

سکه‌هایی که از دوران حکومت قابوس بر جای مانده، بیشتر متعلق به دورهٔ نخست حکومت او هستند و پیش از ۳۷۰ هجری ضرب شده‌اند. وی تا پیش از خلع قدرت در این سال، سیادت عضدالدوله بویی و خلیفه الطائع را بر خود به رسمیت می‌شناخت. پس از آن که قابوس توانست دوره هجده سالهٔ فترت از حکومت را گذرانده و در ۳۸۸ هجری به حکومت بازگردد، دیگر نامی از امیران بویی بر روی سکه‌هایش نیاورد و تنها به ذکر اسم خلیفه اکتفا نمود.
بیستون که با کمک رکن‌الدوله بویی به قدرت رسیده بود، پس از آن متحد بوییان ماند و با دختر عضدالدوله بن رکن‌الدوله ازدواج کرد و توانست از المطیع، خلیفهٔ عباسیان، لقب «ظهیرالدوله» دریافت کند. البته برخی منابع به اشتباه نوشته‌اند که عضدالدوله با دختر بیستون ازدواج کرد، که با توجه به سن این دو، نمی‌تواند صحیح باشد. همچنین برخی منابع نوشته‌اند عضدالدوله به خلیفه دستور داد که بیستون را لقب بخشد اما به نظر میترا مهرآبادی، این ادعا نمی‌تواند صحیح باشد؛ چون عضدالدوله چهار سال پس از این واقعه بغداد را فتح کرد و زمانی که به خلافت تسلط یافت، خلیفه المطیع درگذشته بود و الطائع به خلافت رسیده بود.
و من بعد الطائع القوم نوبة و فی قادر بالله قد زاد اذ قدر
پیروز خوارشاذ (فیروز خوارشاذ) دیلمی ملقب به بهاءالدوله و مُکَنّیٰ به ابونصر (درگذشتهٔ ۵ جمادی‌الثانی ۴۰۳ در ارجان) سومین پسر عضدالدوله دیلمی و از امیران آل بویه بود که توسط خلیفه، الطائع به بهاءالدوله و ضیاءالملّه ملقب شد. وی که جانشین برادر بزرگتر خود، شرف‌الدوله بود مدت‌ها با دیگر برادرش، صمصام‌الدوله که در شیراز مستقر بود به جنگ پرداخت و پس از مرگ صمصام‌الدوله توانست شیراز و کرمان را تسخیر کند. با اینکه قلمرو آل بویه در زمان بهاءالدوله از لحاظ وسعت با دوران عضدالدوله برابری می‌کرد، وی هرگز نتوانست آرامش، ثبات و امنیت کاملی در ناحیهٔ تحت حاکمیت خود برقرار سازد.