الصابرون

معنی کلمه الصابرون در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
صبر (۱۰۳ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه الصابرون

پس معلوم شد كه مقصود از جمله مورد بحث اينها نيست بلكه مقصود اين است كه عملى را كهانجام مى دهند كه در نوع خود يكى حسن و يكى احسن است خداى عز وجل اجرى كه مى دهد اجرى است كه در نوع خود احسن است ، مثلا نمازى كه بنده صابر فىالله مى خواند جزاى آن را جزاى فرد احسن از آن مى دهد، هر چند نمازى كه او خوانده احسنافراد نماز نبوده باشد، و خلاصه صبرى كه او در راه خدا دارد باعث مى شود كه خداونددر عمل او مته به خشخاش نگذارد، و آن خصوصياتى كه مايه پستى و زشتىعمل بنده است آنها را نديده بگيرد، همچنانكه آيه شريفه (انما يوفى الصابرون اجرهمبغير حساب ) همين معنا را افاده مى كند.
(انـمـا يوفى الصابرون اجرهم بغير حساب ) - (توفيه ) اجر به معناى آن استكه آن را به طور تام و كامل بدهند.
و از حضرت حسن بن على - عليه السلام - است كه پيغمبر خداى صلى الله عليه و آله -فرمود: ان فى الجنه شجره يقال لها شجره البلوى و توتىباهل البلاء يوم القيامه فلا يرفع لهم ديوان ولا ينصب لهم ميزان يصب عليهم الاجر صباوقرا عليه السلام : انما يوفى الصابرون اجرهم بغير حساب (131):(132) به درستى كه در بهشت درختى است كه شجره بلوى نام دارد و مخصوصاهل بلاء است و در روز قيامت برداشته نمى شود براى ايشان ديوانى و نصب نمى شودبراى ايشان ميزانى و مى ريزد بر ايشان اجر را ريختنى در خور بليه كه بر آنها واردآمده است و بعد آيه كريمه را تلاوت فرمود كه معنى چنين مى دهد: اجر صابران وفاى مىشود بيرون از حساب .
مـؤ لف : نـظـيـر ايـن مـضـمـون از جـويـبـر از عـكـرمـه نـيـزنـقـل شـده . و از جـويبر از ابن عباس نيز آمده كه گفت : اين آيه درباره ابن مسعود، عمار، وسالم مولاى ابى حذيفه نازل شده ، و از ابى نعيم و ابن عساكر از ابن عمر روايت شده كهگـفـت : عـثـمان بوده و روايات ديگرى آن را درباره اشخاص ديگرى دانسته اند. و همه اينروايـات از بـاب تـطـبـيـق عـمـوم آيـه بـه مـورد آن است ، نه اينكه آيه در خصوص موردىنـازل شـده بـاشـد تـا شـان نـزول اصـطـلاحى باشد، چون اين سوره يك مرتبه و دفعتانـازل شـده اسـت ، (ديـگـر مـعـنـا نـدارد كـه دربـاره هـمـه نـامـبـردگـاننازل شده باشد ). و در مجمع البيان آمده كه عياشى به سند خود از عبد اللّه بن سنان ازامـام صـادق (عـليـه السـلام ) روايـت كـرده كـه فـرمـودرسـول خـدا (صـلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) فـرمـود: روزى كـه نـامـه هـاىاعـمـال بـاز مـى شـود و مـيـزان اعـمـال نـصـب مـى گـردد، بـراىاهـل بـلاء نـه مـيـزانـى نـصـب مـى شـود، و نـه نامه عملى بازمى گردد، آن وقت اين آيه راتلاوت فرمود: (انما يوفى الصابرون اجرهم بغير حساب ).
و آيه : (انما يوفى الصابرون اجرهم ، بغير حساب )، (صابران اجر خود را بهتمام و كمال و بدون حساب خواهند گرفت )،.
دويم ، صبر عباد و زهاد است و پرهيزگاران و ارباب دانش تا به ثواب آخرتنائل شوند و ذخيره طاعت حاصل نمايند، انما يوفى الصابرون اجرهم بغير حساب(105)
(و لا يلقيها الا الصابرون ) - كلمه (يلقاها) مضارعمجهول از مصدر (تلقيه ) است ، كه به معناى فهماندن است ، همچنان كه تلقى بهمعناى فهميدن و گرفتن است ، و ضمير (ها) - به طورى كه گفته اند - به (كلمه) برمى گردد، كه از سياق آيه استفاده مى شود، هر چند كه لفظ كلمه قبلا در آيهنيامده و معناى آيه اين است : اين كلمه را - كه گفتيم : ثواب خدا براى آنان كه ايمانآورده و عمل صالح كنند بهتر است - نمى فهمند مگر كسانى كه صابر باشند.
به همين دليل در قرآن مجيد روى اين موضوع با مؤ كدترين بيان تكيه شده است ، آنجاكه مى گويد: انما يوفى الصابرون اجرهم بغير حساب : (صابران پاداش خود رابى حساب مى گيرند) (زمر 10).
كمتر موضوعى را در قران شريف مى توان يافت كه مانند ((صبر ))تكرار و مورد تاكيدقرار گرفته باشد،در قرآن مجيد در حدود هفتاد مورد از صبر سخن به ميان آمده كه بيشاز ده مورد از آن به شخص پيامبر صلى الله عليه و آله اختصاص دارد تاريخ مردانبزرگ گواهى مى دهد كه يكى از عوامل مهم يا مهمترينعامل پيروزى آنان استقامت و شكيبائى است ،افرادى كه از اين صفت بى بهره اند درگرفتاريها بسيار زود از پا در مى آيند و مى توان گفت :نقشى را كه اينعامل در پيشرفت افراد و جامعه ها ايفا مى كند، نه فراهم بودن امكانات دارد و نه استعداد وهوش و مانند آن به همين دليل در قرآن ،مجيد روى اين موضوع با موكدتريم تكيه شدهاست ،آنجا كه مى گويد (انما يوفى الصابرون اجرهم بغير حساب ) (52) ((صابرانپاداش خود را بى حساب مى گيرند ))و در مورد ديگر بعد از ذكر (صبر برحوادث ) مىخوانيم (ان ذلك من عزم الامور) (( اين كار را از محكمترين كارهاست ))اصولا ويژگىاستقامت ،و پايمردى ،اين است كه فضائل بدون آن ارج و بهائى نخواهد داشت كهپشتوانه همه آنها صبر است و لذا در ((نهج البلاغه ))از على عليه السلام مى خوانيم :
و از حضرت زين العابدين - عليه السلام - است : اذا جمع الله الاولين و الاخرينينادى ماد اين الصابرون ليدخلوا الجنة بغير حساب ؟قال فيقوم عنق من الناس فتلقاهم الملائكه فيقولون الى اين يا بنى آدم ؟ فيقولون الىالجنه فيقولون و قبل الحساب ؟ فقالوا نعم قالوا و من انتم ؟ قالوا الصابرون قالوا و ماكان صبر كم ؟ قالوا صبرنا على طاعة الله و صبرنا عن معصية الله حتى توفانا اللهعزوجل قالوا انتم كما قلتم ادخلوا الجنة فنعم اجر العاملين . (134): چونخداى تعالى مردم اولين و آخرين را جمع نمايد، منادى ندا مى دهد كه كجا هستند صابرانتا بدون حساب داخل بهشت شوند؟ پس جماعتى از مردم بر مى خيزند و ملائكه ايشان راپذيرايى مى كنند و مى گويند: كجا مى رويد اى فرزندان آدم ؟ مى گويند: به سوىبهشت مى شتابيم . گويند: آيا پيش از حساب وارد مى شويد؟ مى گويند آرى ميگويند:شما چه كسان هستيد؟ ميگويند: ما صابران هستيم . مى گويند: صبر شما چه بوده است ؟مى گويند: ما صبر در طاعت خداى كرديم و از عصيان و سركشى با او شكيب آورديم تاخداى عزوجل ما را ميراند. مى گويند: شما چنانيد كه مى گوييد،داخل بهشت شويد و چه نيكوست پاداش عمل كنندگان به صبر