پس معلوم شد كه مقصود از جمله مورد بحث اينها نيست بلكه مقصود اين است كه عملى را كهانجام مى دهند كه در نوع خود يكى حسن و يكى احسن است خداى عز وجل اجرى كه مى دهد اجرى است كه در نوع خود احسن است ، مثلا نمازى كه بنده صابر فىالله مى خواند جزاى آن را جزاى فرد احسن از آن مى دهد، هر چند نمازى كه او خوانده احسنافراد نماز نبوده باشد، و خلاصه صبرى كه او در راه خدا دارد باعث مى شود كه خداونددر عمل او مته به خشخاش نگذارد، و آن خصوصياتى كه مايه پستى و زشتىعمل بنده است آنها را نديده بگيرد، همچنانكه آيه شريفه (انما يوفى الصابرون اجرهمبغير حساب ) همين معنا را افاده مى كند.
(انـمـا يوفى الصابرون اجرهم بغير حساب ) - (توفيه ) اجر به معناى آن استكه آن را به طور تام و كامل بدهند.
و از حضرت حسن بن على - عليه السلام - است كه پيغمبر خداى صلى الله عليه و آله -فرمود: ان فى الجنه شجره يقال لها شجره البلوى و توتىباهل البلاء يوم القيامه فلا يرفع لهم ديوان ولا ينصب لهم ميزان يصب عليهم الاجر صباوقرا عليه السلام : انما يوفى الصابرون اجرهم بغير حساب (131):(132) به درستى كه در بهشت درختى است كه شجره بلوى نام دارد و مخصوصاهل بلاء است و در روز قيامت برداشته نمى شود براى ايشان ديوانى و نصب نمى شودبراى ايشان ميزانى و مى ريزد بر ايشان اجر را ريختنى در خور بليه كه بر آنها واردآمده است و بعد آيه كريمه را تلاوت فرمود كه معنى چنين مى دهد: اجر صابران وفاى مىشود بيرون از حساب .
مـؤ لف : نـظـيـر ايـن مـضـمـون از جـويـبـر از عـكـرمـه نـيـزنـقـل شـده . و از جـويبر از ابن عباس نيز آمده كه گفت : اين آيه درباره ابن مسعود، عمار، وسالم مولاى ابى حذيفه نازل شده ، و از ابى نعيم و ابن عساكر از ابن عمر روايت شده كهگـفـت : عـثـمان بوده و روايات ديگرى آن را درباره اشخاص ديگرى دانسته اند. و همه اينروايـات از بـاب تـطـبـيـق عـمـوم آيـه بـه مـورد آن است ، نه اينكه آيه در خصوص موردىنـازل شـده بـاشـد تـا شـان نـزول اصـطـلاحى باشد، چون اين سوره يك مرتبه و دفعتانـازل شـده اسـت ، (ديـگـر مـعـنـا نـدارد كـه دربـاره هـمـه نـامـبـردگـاننازل شده باشد ). و در مجمع البيان آمده كه عياشى به سند خود از عبد اللّه بن سنان ازامـام صـادق (عـليـه السـلام ) روايـت كـرده كـه فـرمـودرسـول خـدا (صـلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) فـرمـود: روزى كـه نـامـه هـاىاعـمـال بـاز مـى شـود و مـيـزان اعـمـال نـصـب مـى گـردد، بـراىاهـل بـلاء نـه مـيـزانـى نـصـب مـى شـود، و نـه نامه عملى بازمى گردد، آن وقت اين آيه راتلاوت فرمود: (انما يوفى الصابرون اجرهم بغير حساب ).
و آيه : (انما يوفى الصابرون اجرهم ، بغير حساب )، (صابران اجر خود را بهتمام و كمال و بدون حساب خواهند گرفت )،.
دويم ، صبر عباد و زهاد است و پرهيزگاران و ارباب دانش تا به ثواب آخرتنائل شوند و ذخيره طاعت حاصل نمايند، انما يوفى الصابرون اجرهم بغير حساب(105)
(و لا يلقيها الا الصابرون ) - كلمه (يلقاها) مضارعمجهول از مصدر (تلقيه ) است ، كه به معناى فهماندن است ، همچنان كه تلقى بهمعناى فهميدن و گرفتن است ، و ضمير (ها) - به طورى كه گفته اند - به (كلمه) برمى گردد، كه از سياق آيه استفاده مى شود، هر چند كه لفظ كلمه قبلا در آيهنيامده و معناى آيه اين است : اين كلمه را - كه گفتيم : ثواب خدا براى آنان كه ايمانآورده و عمل صالح كنند بهتر است - نمى فهمند مگر كسانى كه صابر باشند.
به همين دليل در قرآن مجيد روى اين موضوع با مؤ كدترين بيان تكيه شده است ، آنجاكه مى گويد: انما يوفى الصابرون اجرهم بغير حساب : (صابران پاداش خود رابى حساب مى گيرند) (زمر 10).
كمتر موضوعى را در قران شريف مى توان يافت كه مانند ((صبر ))تكرار و مورد تاكيدقرار گرفته باشد،در قرآن مجيد در حدود هفتاد مورد از صبر سخن به ميان آمده كه بيشاز ده مورد از آن به شخص پيامبر صلى الله عليه و آله اختصاص دارد تاريخ مردانبزرگ گواهى مى دهد كه يكى از عوامل مهم يا مهمترينعامل پيروزى آنان استقامت و شكيبائى است ،افرادى كه از اين صفت بى بهره اند درگرفتاريها بسيار زود از پا در مى آيند و مى توان گفت :نقشى را كه اينعامل در پيشرفت افراد و جامعه ها ايفا مى كند، نه فراهم بودن امكانات دارد و نه استعداد وهوش و مانند آن به همين دليل در قرآن ،مجيد روى اين موضوع با موكدتريم تكيه شدهاست ،آنجا كه مى گويد (انما يوفى الصابرون اجرهم بغير حساب ) (52) ((صابرانپاداش خود را بى حساب مى گيرند ))و در مورد ديگر بعد از ذكر (صبر برحوادث ) مىخوانيم (ان ذلك من عزم الامور) (( اين كار را از محكمترين كارهاست ))اصولا ويژگىاستقامت ،و پايمردى ،اين است كه فضائل بدون آن ارج و بهائى نخواهد داشت كهپشتوانه همه آنها صبر است و لذا در ((نهج البلاغه ))از على عليه السلام مى خوانيم :
و از حضرت زين العابدين - عليه السلام - است : اذا جمع الله الاولين و الاخرينينادى ماد اين الصابرون ليدخلوا الجنة بغير حساب ؟قال فيقوم عنق من الناس فتلقاهم الملائكه فيقولون الى اين يا بنى آدم ؟ فيقولون الىالجنه فيقولون و قبل الحساب ؟ فقالوا نعم قالوا و من انتم ؟ قالوا الصابرون قالوا و ماكان صبر كم ؟ قالوا صبرنا على طاعة الله و صبرنا عن معصية الله حتى توفانا اللهعزوجل قالوا انتم كما قلتم ادخلوا الجنة فنعم اجر العاملين . (134): چونخداى تعالى مردم اولين و آخرين را جمع نمايد، منادى ندا مى دهد كه كجا هستند صابرانتا بدون حساب داخل بهشت شوند؟ پس جماعتى از مردم بر مى خيزند و ملائكه ايشان راپذيرايى مى كنند و مى گويند: كجا مى رويد اى فرزندان آدم ؟ مى گويند: به سوىبهشت مى شتابيم . گويند: آيا پيش از حساب وارد مى شويد؟ مى گويند آرى ميگويند:شما چه كسان هستيد؟ ميگويند: ما صابران هستيم . مى گويند: صبر شما چه بوده است ؟مى گويند: ما صبر در طاعت خداى كرديم و از عصيان و سركشى با او شكيب آورديم تاخداى عزوجل ما را ميراند. مى گويند: شما چنانيد كه مى گوييد،داخل بهشت شويد و چه نيكوست پاداش عمل كنندگان به صبر