الشراب

معنی کلمه الشراب در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی سَائِغٌ: گوارا - راحت الحلقوم (سائغ اسم فاعل از سوغ است ، گفته میشود : ساغ الطعام و الشراب - غذا و شراب روان شد و این را وقتی گویند که شراب (مایعات آشامیدنی ) گوارا باشد ، و به آسانی در گلو رود .)
معنی لَا یَکَادُ یُسِیغُهُ: نمی تواند آن را به آسانی فرو برد( یُسِیغُهُ از سوغ است ، وقتی گفته میشود : ساغ الطعام و الشراب یعنی غذا و شراب روان شد و این را وقتی گویند که شراب (مایعات آشامیدنی ) گوارا باشد ، و به آسانی در گلو رود.نزدیک نیست به اینکه به آسانی فرو برد )
ریشه کلمه:
شرب (۳۹ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه الشراب

كلمه (صديد) به معناى چركى است كه از رحم سرازير شود، و اين معرفى آبى استكه كفار در جهنم مى نوشند، و كلمه (تجرع ) به معناى نوشيدن مشروب بطور جرعهجرعه و دائم است ، و كلمه (اساغه ) به معناى جريان دادن نوشيدنى ها در حلق است ،وقتى گفته مى شود(ساغ الشراب ) معنايش اين است كه نوشيدنى را در حلق خود مىريخت ، و وقتى گفته مى شود(اسغته الشراب ) معنايش اين است كه من نوشيدنى را درحلق او ريختم ، در مجمع البيان چنين آمده ، بقيه كلمات اين دو آيه هم روشن است .
کان الشراب بعد زمان مصباح بان عرب فاشرب
كلمه (فرث ) به معناى كثافاتى است كه در روده ها مى افتد و در روده بزرگ جمعمى شود، ولى وقتى به خارج آمد آن را سرگين گويند، كلمه (سائغ ) اسمفاعل از (سوغ ) است ، گفته مى شود: (ساغ الطعام و الشراب : غذا و شراب روانشد) و اين را وقتى گويند كه شراب (مايعات ) آشاميدنى گوارا باشد، و به آسانىدر گلو رود.
یا حبیبی لاتکلفنی الشراب اننی قد انقضی عهد الشباب
سکنجبین معرب سکنگبین یکی از نوشیدنی‌های بسیار قدیمی و سنتی از سرکه و شهد انگبین یا امروزه شکر است. ابن سینا در باب سکنجبین رساله‌ای تحت عنوان «منافع الشراب المسمی سکنجبین» به زبان عربی نوشته‌است.
و از عبيده بن عمير الليثى است كه گفت : اذا كان يوم القيامة خرج ولدان المسلمينمن الجنه بايد يهم الشراب . قال فيقول الناس لهم اسقونا فيقولون : ابوينا ابوينا.حتى قال ان السقط محبنطئا بباب الجنه فيقول : لاادخل حتى يدخل ابواى . (73) : چون روز رستاخيز مى شود، فرزندانمسلمانان از بهشت به عرصه محشر مى آيند و در دستهاشان ظرفها از شراب دارند. گفتهاست مردم به آنها مى گويند: ما را بياشامانيد، مى گويند. ما پدر و مادر خود را بايدبياشامانيم : وگفته تا طفلى كه سقط شده است ، خشمناك بر در بهشت درنگ مى كند و مىگويد: وارد نمى شوم تا پدر و مادرم وارد نشوند.