و در هر زمان كه هدف هر جامعه و هر امتى بهره مندى از زندگى مادى باشد و فكر وذكرش محدود در چهار ديوارى زندگى دنيا گردد چنين امتى نمى تواند ماده اين فساد را ازريشه بركند، چون دنيا، دار تزاحم است ، و - همانطورى كه گفته شد - قوام اجتماعبر اساس منافع اختصاصى است و استعداد افراد هم مختلف است ، و حوادثى كه پيش مىآيد و عوامل موثر و اوضاع و احوال خارج همه در معاش و زندگى آنان دخالت دارند.همچنانكه قرآن در باره تاثير اختلاف اوضاع واحوال در زندگى انسان مى فرمايد: (ان الانسان خلق هلوعا اذا مسه الشر جزوعا و اذا مسهالخير منوعا) و (ان النفس لاماره بالسوء) و نيز مى فرمايد: (و لا يزالون مختلفينالا من رحم ربك و لذلك خلقهم ) و همچنين آياتى ديگر.
و لو يعجل الله للناس الشر استعجالهم بالخير لقضى إ ليهم اءجلهم فنذر الذين لايرجون لقاءنا فى طغينهم يعمهون(11)
1 - گروهى فورا دست و پاى خود را گم مى كنند و به گفته قرآن بنا بر جزع و فزعمى گذارند اذا مسه الشر جزوعا (معارج - 20).
66- سه گانگى قلوب حديث آن قدوه عالميان امام باقر (ع ) را در اقسام قلب زينت و زيور اين گرامى نامهقرار مى دهيم : القلوب ثلاثة منكوس لا يعى شيئا من الخير و هو قلب الكافر، و قلب فيه نكتة سوداءفالخير و الشر فيه . يعتلجان فاءيهما كانت منه غلب عليه ، و قلب مفتوح فيه مصابيحتزهر ولا يطفا نوره الى يوم القيمة و هو قلب المؤ من ؛ (68)ترجمه حديث شريف به اختصار اين كه : دل ها سه گونه اند:دل سرنگون كه هيچ خيرى را نگاه نمى دارد و آندل كافر است ؛ ولى دلى كه در آن خجكى (نقطه اى ) سياه است ، خير و شر در آن كشتى وكشمكش اند، پس هر كدام از آن دو، شده است همان بر وى چيره خواهد شد و دلى كه گشودهاست ، در آن چراغ هايى مى درخشند و تا روز رستاخيز خاموش نمى شوند و آندل مؤ من است .دل بينا مى بايد تا درباره دل سخن بگويد، اينكوردل چه بگويد. خداوند متعال توفيق تحصيل قلب سليم مرحمت بفرمايد كه يوم لاينفع مال ولا بنون الا من اتى الله بقلب سليم در پيش داريم .در خاتمه با عرض معذرت خواهش مى كنم دست از دلم بردار ودل به دست صاحبدلى بسپار!
انما الخیر کله بیدیک لکن الشر لا یعود الیک
بنگر به چیست زنده ثنای گذشتگان کوتاه شد فقد عرف الشر من عرف
حديث آن قدوه عالميان امام باقر (ع ) را در اقسام قلب زينت و زيور اين گرامى نامهقرار مى دهيم : القلوب ثلاثة منكوس لا يعى شيئا من الخير و هو قلب الكافر، و قلب فيه نكتة سوداءفالخير و الشر فيه . يعتلجان فاءيهما كانت منه غلب عليه ، و قلب مفتوح فيه مصابيحتزهر ولا يطفا نوره الى يوم القيمة و هو قلب المؤ من ؛ (68)ترجمه حديث شريف به اختصار اين كه : دل ها سه گونه اند:دل سرنگون كه هيچ خيرى را نگاه نمى دارد و آندل كافر است ؛ ولى دلى كه در آن خجكى (نقطه اى ) سياه است ، خير و شر در آن كشتى وكشمكش اند، پس هر كدام از آن دو، شده است همان بر وى چيره خواهد شد و دلى كه گشودهاست ، در آن چراغ هايى مى درخشند و تا روز رستاخيز خاموش نمى شوند و آندل مؤ من است .دل بينا مى بايد تا درباره دل سخن بگويد، اينكوردل چه بگويد. خداوند متعال توفيق تحصيل قلب سليم مرحمت بفرمايد كه يوم لاينفع مال ولا بنون الا من اتى الله بقلب سليم در پيش داريم .در خاتمه با عرض معذرت خواهش مى كنم دست از دلم بردار ودل به دست صاحبدلى بسپار!
234- خوشا آنان كه دائم در نمازند خداوند سبحان در معارج قرآن فرمود: ان الانسان خلق هلوعا # اذا مسه الشر جزوعا #و اذا الخير منوعا # الا المصلين # الذينهم على صلوتهم دائمون ؛ (243) هر آينهآدمى حريص و ناشكيبا آفريده شد، چون شرى بدو رسد بى قرارى كند و چون مالى بهدستش افتد بخل مى ورزد، مگر نماز گزارندگان آنان كه به نماز مداومت مىورزند.
در آيه نخست مى گويد: (اگر خداوند مجازات مردم بد كار را سريعا و در اين جهان انجامدهد و همانگونه كه آنها در بدست آوردن نعمت و خير و نيكى عجله دارند، در مجازاتشانتعجيل كند، عمر همگى به پايان مى رسد و اثرى از آنها باقى نمى ماند) (و لويعجل الله للناس الشر استعجالهم بالخير لقضى اليهم اجلهم ).
و اين همان نظامى است كه امير المؤ منين صلوات اللّه عليه از انحراف مردم از مجراى آنتاسف خورده و شكوه ها مى كرد، و از آن جمله مى فرمود: (و قد اصبحتم فى زمن لا يزدادالخير فيه الا ادبارا، و لا الشر فيه الا اقبالا و لا الشيطان فى هلاك الناس الا طمعا،فهذا او ان قويت عدته ، و عمت مكيدته و امكنت فريسته ، اضرب بطرفك حيث شئت منالناس فهل تبصر الا فقيرا يكابد فقرا، او غنيابدل نعمه اللّه كفرا، او بخيلا اتخذ البخل بحق اللّه وفرا، او متمردا كان باذنه عن سمعالمواعظ وقرا؟).
و اذا انعمنا على الانسان اءعرض و نا بجانبه و اذا مسه الشر فذو دعاء عريض
كلمه (هلوع ) صفتى است كه از مصدر (هلع ) - به فتحه هاء و لام - كه به معناىشدت حرص است اشتقاق يافته . و نيز گفته اند كه اين كلمه را دو آيه بعد تفسير كرده، پس هلوع كسى است كه هنگام برخورد با ناملايمات بسيار جزع مى كند، و چون به خيرىمى رسد از انفاق به ديگران خوددارى مى كند. و به نظر ما اين وجه بسيار وجه خوبىاست و سياق آيه هم با آن مناسب است ، چون از سياق دو جمله (اذا مسه الشر جزوعا) و(اذا مسه الخير منوعا)
غدر و ابنا و استغدر الدنیا بهم دهری یجازی الشر شر جزاء