جملاتی از کاربرد کلمه السیل
آه مِن حُبّکَ مِن حُبّکَ آه این چه قضاست بَلَغ السیل چه تدبیر کنم این چه بلاست
چشم تر کن به فراق من مسکین ای ماه که جهان را ز سرشکم بلغ السیل ز ماه
امشب از دوش گذشتست مرا اشک روان بصفت راست نیاید بلغ السیل ذباه
گیرم از آتش دل پیش کسی دم نزنم چه کنم اشک روانرا بلغ السیل زباه
زادک الله جمالا، تو گر آئی ای ماه وقفه ای کن که جهان را بلغ السیل زباه