السلوى

معنی کلمه السلوى در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
سلو (۳ بار)
«سَلْوی» در اصل به معنای آرامش و تسلّی است، و بعضی از ارباب لغت و بسیاری از مفسران آن را یک نوع «پرنده» حلال گوشت شبیه کبوتر دانسته اند، بعضی دیگر گفته اند: مقصود از «سَلْوی» تمام مواهبی بوده که مایه آرامش بنی اسرائیل می شده است.
بلدرچین. اقرب گوید: پرنده‏ای است سفید مثل پرنده سمانی مفرد آن سلوة است و در المنجمد سفید بودن را ننوشته و آن را با مرغ سمانی یکی دانسته است. در برهان قاطع ذیل لغت «کرک» گوید: مرغی است از تیهو کوچکتر که به عربی سلوی و به ترکی بلدرچین گویند. بعضی دیگر از لغت نویسان فارسی نیز آن را ذیل لغت بلدرچین و کرک، آورده‏اند. علی هذا احتمال نزدیک به یقین آن است که سلوی همان بلدرچین باشد. این کلمه در آیه 160 اعراف و 80 طه نیز آمده است. «منّ» مادّه آبکی است که روی بعضی درختها می‏نشیند یعنی: ابر را برای شما سایبان قرار دادیم و بر شما منّ و مرغ بلدرچین فرستادیم. سلوی را عسل نیز معنی کرده‏اند چنانکه در مجمع و صحاح و اقرب و غیره هم پرنده و هم عسل گفته‏اند. اصل آن از سلو به معنی آرامش خاطر است. تسلیت نیز از همان می‏باشد ذیل هر سه آیه چنین است «کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ...» و این مؤید طعام است نه مطلق احسان و تسلّی خاطر که گفته‏اند. در تورات فعلی سفر خروج باب 16 بند 13 و در سفر اعداد باب 11 بند 31و32 آمدن مرغ سلوی به صحرای سینا ذکر شده که دو ذراع بالای زمین بودند و اسوده گرفته می‏شدند. در قاموس کتاب مقدس ذیل لغت سلوی درباره آن گفته: که سلوب از آفریقا حرکت کرده و از خلیج عقبه و سوئز گذشته وارد شبه جزیره سینا می‏شود. و از کثرت خستگی که در بین راه دیده به آسانی با دست گرفته می‏شود و در وقت پرواز غالباً نزدیک زمین باشد چنانکه در تورات است که قریب به دو ذراع از روی زمین بالا بودند. می‏گوید: در جزیره کابری در یک فصل شانزده هزار از آنها صید شد و در محلی دیگر در یک روز صد هزار صید گردید. بعضی از سیاحان گویند که آنهاجماعت سلوی را دیده‏اند که مثل ابر روی هوا را گرفته بود. و نیز در تورات راجع به «منّ» سخن رفته که می‏شود آن را در سفر خروج باب 16 بند 4و15 و 32و33 مشاهده گفته است . نا گفته نماند: در سفر اعداد باب 11 بند 33 گفته: گوشت هنوز در میان دندان ایشان بود که غضب خداوند بر ایشان افروخته شده خداوند بر ایشان افروخته شده خداوند قوم را به بلائی بسیار سخت گرفتار ساخت... قومی را که شهوت پرست شدند در آنجا دفن کردند. از این سخن می‏شود پی برد که چرا ذیل آیات بقره و اعراف بعد از جریان منّ و سلوی چنین آمده «وَ ما ظَلَمُوانا وَلکِنْ کانُوا اَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ» و در سوره طه آمده «وَ لا تَطْغَوْا فیهِ فَیَحِلُّ عَلَیْکُمْ غَضَبی...» به نظر می‏آید که در گرفتن و خوردن آن طغیان و تعدّی کرده‏اند.

جملاتی از کاربرد کلمه السلوى

از سوى ديگر رهروان اين بيابان خشك و سوزان ، آنهم براى يك مدت طولانىچهل ساله نياز به مواد غذائى كافى دارند، اينمشكل را نيز خداوند براى آنها حل كرد چنانكه در دنباله همين آيه مى فرمايد: ما من و سلوىرا (كه غذائى لذيذ و نيروبخش بود) بر شمانازل كرديم (و انزلنا عليكم المن و السلوى ).
و قطعنهم اثنتى عشرة اءسباطا اءمما و اءوحينا إ لى موسى إ ذ استسقئه قومه اءنِ اضرِببعصاك الحجر فانبجست منه اثنتا عشرة عينا قد علمكل اءناس مشربهم و ظللنا عليهم الغمم و اءنزلنا عليهم المن و السلوى كلوا من طيبت مارزقنكم و ما ظلمونا و لكن كانوا اءنفسهم يظلمون (160)
بالاخره چهارمين نعمت اين بود كه من و سلوى را به عنوان دو غذاى لذيذ و نيرو بخش برآنها فرستاديم (و انزلنا عليهم المن و السلوى ).
و ظللنا عليكم الغمام و انزلنا عليكم المن و السلوى كلوا من طيبت ما رزقنكم و ما ظلمونا ولكن كانوا انفسهم يظلمون (57)
و ظللنا عليكم الغمام و اءنزلنا عليكم المن و السلوى كلوا من طيبت ما رزقنكم و ما ظلمونا ولكن كانوا انفسهم يظلمون - 57
آيه (57) : و ظللنا عليكم الغمام و انزلنا عليكم المن و السلوى كلوا من طيبت ما رزقنكم و ما ظلمونا و لكن كانوا انفسهم يظلمون.