معنی کلمه السلوى در دانشنامه اسلامی
سلو (۳ بار)
«سَلْوی» در اصل به معنای آرامش و تسلّی است، و بعضی از ارباب لغت و بسیاری از مفسران آن را یک نوع «پرنده» حلال گوشت شبیه کبوتر دانسته اند، بعضی دیگر گفته اند: مقصود از «سَلْوی» تمام مواهبی بوده که مایه آرامش بنی اسرائیل می شده است.
بلدرچین. اقرب گوید: پرندهای است سفید مثل پرنده سمانی مفرد آن سلوة است و در المنجمد سفید بودن را ننوشته و آن را با مرغ سمانی یکی دانسته است. در برهان قاطع ذیل لغت «کرک» گوید: مرغی است از تیهو کوچکتر که به عربی سلوی و به ترکی بلدرچین گویند. بعضی دیگر از لغت نویسان فارسی نیز آن را ذیل لغت بلدرچین و کرک، آوردهاند. علی هذا احتمال نزدیک به یقین آن است که سلوی همان بلدرچین باشد. این کلمه در آیه 160 اعراف و 80 طه نیز آمده است. «منّ» مادّه آبکی است که روی بعضی درختها مینشیند یعنی: ابر را برای شما سایبان قرار دادیم و بر شما منّ و مرغ بلدرچین فرستادیم. سلوی را عسل نیز معنی کردهاند چنانکه در مجمع و صحاح و اقرب و غیره هم پرنده و هم عسل گفتهاند. اصل آن از سلو به معنی آرامش خاطر است. تسلیت نیز از همان میباشد ذیل هر سه آیه چنین است «کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ...» و این مؤید طعام است نه مطلق احسان و تسلّی خاطر که گفتهاند. در تورات فعلی سفر خروج باب 16 بند 13 و در سفر اعداد باب 11 بند 31و32 آمدن مرغ سلوی به صحرای سینا ذکر شده که دو ذراع بالای زمین بودند و اسوده گرفته میشدند. در قاموس کتاب مقدس ذیل لغت سلوی درباره آن گفته: که سلوب از آفریقا حرکت کرده و از خلیج عقبه و سوئز گذشته وارد شبه جزیره سینا میشود. و از کثرت خستگی که در بین راه دیده به آسانی با دست گرفته میشود و در وقت پرواز غالباً نزدیک زمین باشد چنانکه در تورات است که قریب به دو ذراع از روی زمین بالا بودند. میگوید: در جزیره کابری در یک فصل شانزده هزار از آنها صید شد و در محلی دیگر در یک روز صد هزار صید گردید. بعضی از سیاحان گویند که آنهاجماعت سلوی را دیدهاند که مثل ابر روی هوا را گرفته بود. و نیز در تورات راجع به «منّ» سخن رفته که میشود آن را در سفر خروج باب 16 بند 4و15 و 32و33 مشاهده گفته است . نا گفته نماند: در سفر اعداد باب 11 بند 33 گفته: گوشت هنوز در میان دندان ایشان بود که غضب خداوند بر ایشان افروخته شده خداوند بر ایشان افروخته شده خداوند قوم را به بلائی بسیار سخت گرفتار ساخت... قومی را که شهوت پرست شدند در آنجا دفن کردند. از این سخن میشود پی برد که چرا ذیل آیات بقره و اعراف بعد از جریان منّ و سلوی چنین آمده «وَ ما ظَلَمُوانا وَلکِنْ کانُوا اَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ» و در سوره طه آمده «وَ لا تَطْغَوْا فیهِ فَیَحِلُّ عَلَیْکُمْ غَضَبی...» به نظر میآید که در گرفتن و خوردن آن طغیان و تعدّی کردهاند.