الزقوم

معنی کلمه الزقوم در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
زقم (۳ بار)
«زقّوم» به گفته اهل لغت اسم گیاهی است تلخ، بد بو و بد طعم. و به گفته بعضی از مفسران، اسم گیاهی است که دارای برگ های کوچک و تلخ و بد بو است، در سرزمین «تهامه» می روید که مشرکان با آن آشنا بودند. و در تفسیر «روح المعانی» اضافه می کند، این گیاه، شیره ای دارد که وقتی به بدن انسان می رسد، ورم می کند.
«راغب» در «مفردات» می گوید: زقّوم هر نوع غذای تنفرآمیز دوزخیان است.«لسان العرب» می گوید: این ماده در اصل به معنای بلعیدن آمده است.
. . . این کلمه فقط در این سه مورد آمده است و از این آیات روشن می‏شود اوّلاً رقّوم درختی است که در قعر جهنم می‏روید. ثانیاً میوه آن مانند رؤس شیاطین است که در «رأس» گذشت و اینکه گفته درخت زقّوم طعام گناهکار است ظاهراً منظور میوه آن است. ثالثاً مجرمین از آن می‏خورند و شکمشان را پر می‏کنند. و رابعاً آن مانند آب جوشان در شکم‏ها می‏جوشد (نعوذ باللّه منها). بقیه این سخن در «ضریع» است. راجع به معنی زقم باید دانست که آن فرو بردن لقمه است با کراهت و مشقّت شدید (مجمع) در قاموس معنای اوّلی آن را کره با خرما گفته است در اقرب گوید: آن کره است با خرما در لغت آفریقا... و گفته‏اند پلیدترین درخت تلخ است در تهامه... در مجمع گفته: گویند آن درخت معروفی است که عرب می‏شناسد. و گفته‏اند که نمی‏شناسد روایت است: قریش چون آیه اول را شنید... ابن زبعری گفت: زقوم در کلام بربر خرما و کره است و در نقلی بلغت یمن، ابو جهل به کنیزش گفت: ما را زقّوم بیاور. او کره و خرما آورد به یاران گفت: زقّوم بخورید محمد شما را با این می‏ترساند و می‏گوید که آتش آن را می‏رویاند حال آنکه آتش می‏سوزاند خداوند نازل کرد «اِنّا جَعَلْناها فِتْنَةَ لَظّالِمینَ» این سخن در نهایه نیز ذیل زقم نقل شده است.

جملاتی از کاربرد کلمه الزقوم

و قوله: فَشارِبُونَ عَلَیْهِ، ای علی الزقوم او علی الاکل او علی الشجر قرأ اهل المدینة و عاصم و حمزة شرب الهیم بضم الشین و الباقون بفتحها، و هما لغتان فالفتح علی المصدر و الضم اسم بمعنی المصدر کالضّعف و الضّعف.
و در مـجـمـع البيان در ذيل جمله (شجرة الزقوم ) گفته : و روايت شده كه قريش وقتىايـن آيـه را شـنـيدند گفتند: ما تاكنون چنين اسمى را نشنيده بوديم ، و چنين درختى را نمىشـنـاسـيـم . ابن زبعرى گفت : زقوم به زبان بربرها نام طعامى است كه از خرما و كرهدرسـت مـى شـود، و در روايـتـى بـه لغـت اهـل يـمـن آمـده كـه ابـوجـهـل بـه كـنـيـز خـود گـفـت : (زقـمـينا زقوم برايمان بياور) كنيز هم خرما و كره آورد،ابوجهل به رفقايش گفت : (تزقموا بهذا الّذى يخوفكم به محمّد از همين زقوم كه محمّدشـمـا را از آن مـى تـرساند بخوريد) محمّد پنداشته كه در آتش ، در خت سبز مى شود وحـال آنـكـه آتـش درخـت را مـى سـوزانـد. پـس در پاسخ وى اين آيه آمد: (انا جعلناها فتنةللظالمين ) ما اين درخت را مايه آزمايش ستمكاران كرديم .