الز

معنی کلمه الز در لغت نامه دهخدا

الز. [ اَ ] ( ع مص ) لازم شدن چیزی بچیزی یا لازم شدن کسی را. باهم بودن و ترک نکردن. اَلزه وألز به الزاً، لَزِمَه ُ. ( از ذیل اقرب الموارد ).
الز. [ اَ ل َ ] ( ع مص ) بی آرام گردیدن. مضطرب شدن. قلق. ( از ذیل اقرب الموارد ).

معنی کلمه الز در فرهنگ فارسی

بی آرام گردیدن . مضطرب شدن

جملاتی از کاربرد کلمه الز

التنمارکت ان در الز ۲۶٫۱۰ کیلومترمربع مساحت دارد ۴۹۹ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده‌است.
گفتند دل تو الز خرد بیگانه ست دیوانگی او همه شهر افسانه ست
پیتر رابینسون، سخنرانی‌نویس کاخ سفید که این سخنرانی را تهیه کرد، گفت که عبارت "این دیوار را خراب کنید" از گفتگو با اینگبورگ الز از برلین غربی الهام گرفته شده است. در گفتگو با رابینسون، الز خاطرنشان کرد: "اگر این مرد گورباچف در صحبت های خود در مورد گلاسنوست و پرسترویکا جدی باشد، می تواند با خلاص شدن از این دیوار آن را ثابت کند."
اگرچه قوانین صربستان با کوزوو مانند سایر قسمت‌های صربستان رفتار می‌کند و آن را به ۵ ناحیه، ۲۸ شهرداری و ۱ شهر تقسیم می‌کند، اما مأموریت مدیریت موقت سازمان ملل متحد در کوزوو در سال ۲۰۰۰ سازمان ارضی جدید کوزوو را تصویب کرد. این حرکت توسط صربستان به رسمیت شناخته نمی‌شود، اما توسط جمهوری خودخواندهٔ کوزوو به رسمیت شناخته می‌شود. طبق تقسیم‌بندی جدید، کوزوو به ۷ ناحیه (جدید) و ۳۷ شهرداری تقسیم شده‌است (۸ شهرداری جدید ایجاد شده‌است: مالیشوو، الز هان، گراسانیکا، جونیک، کلوکوت-وربوواچ، ماموشا، پرتش و رانیلوگ).