الریح

معنی کلمه الریح در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
روح (۵۷ بار)
باد. بو. اصل آن روح است واو به یاء بدل شده (اقرب) . اگر بخواهد باد را ساکن می‏کند آنها در پشت دریا از جریان می‏افتن ریح در آیه به معنی بو است یعنی چون کاروان از مصر جدا شد پدرشان گفت بوی یوسف را استشمام می‏کنم. در آیه . مراد از ریح قدرت و نیرو است که در ریح توأم با نیروست راغب آن را استعاره از غلبه گفته است. یعنی منازعه نکنید و گرنه زبون می‏شوید و نیرو و قدرتتان از بین می‏رود. جمع ریح در قرآن ریاح به کار رفته . ریح در قرآن هم در باد عذاب رفته است گر چه در اوّلی بیشتر است مثل . که درباره باد عذاب است که در باد رحمت است ولی ریاح همواره در بادهای رحمت به کار رفته مگر در . که اعمّ است در اینجا به چند مطلب اشاره می‏شود: باد در طاعت سلیمان بود از مطالبیکه قرآن مجید درباره باد تذکر می‏دهد یکی آنکه باد به اذن خداوند به حضرت سلیمان مسخّر بود اینک آیات آن را نقل کرده سپس توجیهی که در نظر داریم بیان می‏کنیم. این آیه صریح است در اینکه باد در حال طوفان و شدّتش مطیع سلیمان بود و به امر او تغییر جهت می‏داد و به طرف زمین مبارک (ظاهراً زمین فلسطین) می‏وزید و جاری می‏شد . یعنی باد را به سلیمان رام کردیم سیر آن از صبح تا ظهر به اندازه مسیر یک ماه و از ظهر تا شب به قدر یک ماه بود یعنی در یک روز به اندازه‏دو ماه سیر می‏کرد. در صافی و المیزان از تفسیر قمی نقل است که باد تخت سلیمان را حمل کرده در صبح به قدر یک ماه و در بعد از ظهر یک ماه راه می‏برد. رخو نرمی و آرامی است یعنی باد را به سلیمان رام کردیم به دستور او هر کجا که می‏خواست به آسانی و آرامی جاری می‏شد. از سه آیه فوق روی هم روشن می‏شود که باد هم در حال طوفان و هم در حال عادی مطیع سلیمان بود. توضیح این مطلب به نظر نگارنده چنین است که خداوند اراده بسیار قوی و نیرومند به حضرت سلیمان عطا کرده بود که چون اراده خویش را بر باد تحمیل می‏کرد باد تغییر مسیر داده و در جهتی که سلیمان می‏خواست می‏ورزید چنانکه وزیر سلیمان آصف بن برخیا چنان ارادهئ قوی داشت که آنرا بر تخت ملکه سباء تحمیل کرده و آن را از فاصله دور در یک چشم به هم زدن پیش سلیمان حاضر کرد و در «سلم» انشاءاللّه خواهد آمد. این عمل یکی از صفات خداست که به حضرت سلیمان و آصف مقداری از آن را داده بود و نظیر این قضیّه است کرامت حضرت امام جواد «علیه السلام» که آن شخص را از شام به کوفه و از کوفه به مدینه و از مدینه به مکّه برد و بعد از ادای مناسک حج به شام آورد و سال بعد این عمل را تکرار فرمود که در کتب تواریخ و غیره مشهور است. آقای مهندس بازرگان در کتاب ذرّه بی انتها ص 51 می‏نویسد: در بعضی از بیمارستان‏های غرب شخص هیپنونیسم کننده اراده خویش را بر شخص بیمار تحمیل می‏کند و او را بدون داروی بیهوشی عمل می‏کنند و کمترین دردی احساس نمی‏کند. نگارنده مشروح آن را در کتاب معاد از نظر قرآن و علم، در فصل کار بدون ابزار آورده‏ام آری این آثار عجیب اراده بشری است علی هذا راجع برام شدن باد در دست سلیمان می‏توانیم سر نخ را بدست آوریم. بادی که قوم عاد را از بین برد می‏دانیم قوم عاد که پیامبرشان حضرت هود بود بوسیله باد از بین رفتند آیا آن باد طوفانی شکننده بود که نابودشان کرد یا صفت دیگری داشت؟ ابتدا آیات آن را نقل و سپس به توضیح آن می‏پردازیم: 1- . در این دو آیه خبری از طوفان نیست فقط باد با «عقیم» که به معنی نازا است توصیف شده و آن باد خیری نمی‏زایید هر چه داشت شرّ بود و نیز در صفت آن گفته شده: به هر چه می‏رسید آن را مانند استخوان پوسیده می‏کرد. 2- . . . در آیه دیگری آمده . اوصافی که در این آیات برای باد ذکر شده یکی «صَر صَر» است که آن را باد بسیار سرد و باد پر صدا معنی کرده‏اند. در مجمع از فرّاء نقل شده: آن باد سردی است که مثل آتش می‏سوزاند . در مجمع آن را باد بسیار سرد گفته و گوید: ممکن است صرّ صدای باد بسیار سرد باشد. راغب نیز صرصر را باد بسیار سرد گفته است. و از امام باقر «علیه السلام» در صافی باد سرد نقل شده صفت دیگر آن باد «عاتیه» است که به معنی طغیان کننده و فزون از حدّ می‏باشد و آن ممکن است در شدّت وزیدن و یا در شدّت سردی باشد. صفت دیگر آن «تُدَّمیر به معنی هلاک کردن و فنا ساختن است. روی هم رفته بدست می‏آید که باد طوفان شکننده نبود که دیارشان را زیر و رو کند و از «فَاَصْبَحُوا الا یُری اِلَّا مَساکِنُهُمْ» بر می‏آید که منازلشان از بین نرفته بود. علی هذا آن باد، بادی سرد و سوزان بوده و قوم هود را منجمد کرده و از بین برده است. بادهائی که از قطبین به طرف استوا می‏وزند بسیار سرد و سوزان‏اند اگر بادهای گرهی که از اقیانوس‏ها بر می‏خیزند آنها را معتدل آورد. آن باد به تصریح قرآن هفت شب و هشت روز پی در پی سرزمین قوم عاد را مورد حمله قرار داده و در تخسیر خود گرفته است و طبق آیه 24 احقاف تکّه ابر همراه داشته است. البته آن باد سرد باد عاتی و خارج از جریان معمولی بود و خدا خواسته بود که از نواحی قطبی بدون برخورد با مانعی به سرزمین آنها را به صورت ریشه‏های پراکنده خرما در آورد. بادهای آبستن کننده . در این شکی نیست که عوامل تلقیح میوه‏ها و گل‏ها و غیره یکی حشرات و یکی بادها است ولی آیه فوق در این زمینه نیست زیرا پس از لواقع فرموده «فَاَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً» و گرنه می‏فرمود «فَاَخْرَجْنا مِنَ الثَّمَراتِ» پس این تقلیح چیست؟ که نتیجه‏اش نزول باران است مراد از آن تلقیح سوزن‏های یخ و برگه‏های برف است که در طبقات بالای جوّ هستند بادهای گرم خود را به آنها می‏زنند و آنها را تلقیح و ذوب می‏کنند تا به صورت باران به زمین بیایند اگر این بادها آن برگه‏ها را باردار و ذوب نکنند هرگز آنها به صورت باران به زمیک نخواهند آمد مشروح این مطلب در «برد» ذیل آیه «وَ یَنَزِّلُ مِنَ السَّمَّاءِ مِنْ جِبالٍ فیها مِنْ بَرْدٍ» گذشت به آنجا رجوع شود.

جملاتی از کاربرد کلمه الریح

و علما را خلافست که بابل در دیار کوفه است یا در دیار مغرب، یا بکوه دماوند، و بابل از آن گفتند که تبلبلت الالسن بها، قبل انّ اللَّه عز و جل حین اراد ان یخالف بین السنة بنی آدم بعث ریحا فحشرتهم من کل افق الی بابل فبلبل اللَّه عز و جل السنتهم، فلم یدر احد ما یقول الآخر ثم فرّقتهم الریح فی البلاد.