و آنچه از آيه شريفه : (ان اللّه هو الرزاق ذو القوه المتين ) بر مى آيد البته با درنظر گرفتن اينكه مقام آن ، مقام حصر است اين است كه اولا رزق به طور حقيقت جز به خدامنسوب نمى شود، و هر جا به غير او نسبتش دهند ازقبيل نسبت عمل خدا به غير خدا دادن است ، مانند آيه : (و اللّه خير الرازقين ) كه از آناستفاده مى شود رازق بسيار است ، و خدا بهترين آنان است ، و نيز مانند آيه : (و ارزقوهمفيهاو اكسوهم ) همانطور كه مى بينيم ملك و عزت كه مخصوص ذات خدا است ، به غيرخدا هم نسبت داده شده ، به اين اعتبار كه غير او هم به اذن و تمليك او، ملك و عزت دارند.
دوره دانشگاه روحانی مدرسه علمیه سپهسالار (شهید مطهری) را با احراز رتبه اول درهمه سالها گذراند. سپس به حوزه علمیه قم رفت و در امتحانات ورودی درس خارج، نزد سید محمد محقق داماد و عبد الرزاق امتحان کفایه و مکاسب انجام شد. وی با امتیاز بالا قبول شد و به سید حسین بروجردی معرفی شد.
خانه خوانساری مربوط به اوائل دوره صفوی - دوره قاجار است و در اصفهان، محله جماله، خیابان عبد الرزاق، کوچه آردفروشها واقع شده و این اثر در تاریخ ۳۰ تیر ۱۳۸۴ با شمارهٔ ثبت ۱۲۳۰۰ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
در الدرالمنثور است كه عبد الرزاق و ابن جرير از زيد بن اسلم روايت كرده كه گفت
و نيز در آن كتاب آمده كه : عبد الرزاق ، ترمذى - وى حديث را حسن دانسته - بزاز، ابنجرير، ابن منذر، ابن ابى حاتم ، حاكم - وى حديث را صحيح دانسته -، ابن مردويه وبيهقى - در كتاب شعب الايمان - همگى از ابى سعيد خدرى روايت كرده اند كه گفت :بنو سلمه در محله اى از مدينه منزل داشتند، خواستند از آنجا به نزديكى مسجد كوچ كنند،
و در تفسير الدر المنثور است كه عبد الرزاق در كتاب مصنف و ابن عدى از جابر بن عبداللّه روايت كرده اند كه گفت ، رسول خدا فرمود: بعد از حلم (رسيدن به حد بلوغ ) ديگريتيمى باقى نمى ماند، يعنى وقتى طفل يتيم به حد بلوغ رسيد ديگرمشمول احكام خاص يتيمان نيست .
و نيز در آن كتاب از عبد الرزاق ، ابن جرير، ابن منذر، ابن ابى حاتم و ابوالشيخ روايتكرده اند كه همگى از على (عليه السلام ) نقل كرده اند كه فرمود: به خدا سوگند آيه(و نزعنا ما فى صدورهم من غل ) درباره مااهل بدر (شركت كنندگان در جنگ بدر) نازل شده است .
در الدر المنثور است كه عبد الرزاق ،عـــبـد بـن حميد و ابن منذر از طريق قتاده از ابى حرب بن ابى الاسود دئلىروايـت كـرده اندكـه گـفـت : زنـى را نـزد عـمـر آوردنـد كـه شـش مـاهـه زائيـده بـود،عـــمـر از اصـحـابرسـول خدا حكم وى را پرسيد. على (عليه السلام ) فرمود نبايدسنگسار شود، مگر نمىبينى خداى تعالى مى فرمايد: (و حمله و فصاله ثلاثونشـهـرا) و از سـوى ديـگر مىفـرمـايـد: (و فـصـاله فـى عـامـيـن )، پـس بـايـدفـهـمـيـد كـهاقـل حـمل شش ماه است . پس عمر آن زن را رها كرد. راوى مى گويد: بعداشـنـيـديـم كـه آن زندرسـت در آخـر شـش مـاه وضـعحمل كرده بوده .
و در الدر المنثور است كه عبد الرزاق در كتاب مصنف از ابو ذر روايت كرده كه گفت :بشارت باد به گنجينه داران به داغ در پيشانى و پشت و پهلويشان .
در الدر المنثور است كه طيالسى ، عبد الرزاق ، احمد، عبد بن حميد، بخارى ، مسلم ، ترمذى، ابن الضريس ، ابن جرير، ابن منذر، ابن مردويه ، و ابن الانبارى در كتاب (مصاحف )از يحيى بن ابى كثير روايت كرده اند كه گفت : من از ابو سلمه بن عبد الرحمان از اولينسوره اى كه از قرآن نازل شده پرسيدم ، گفت سوره (يا ايها المدثر) است . گفتم :آخر مى گويند اولين سوره (اقرا باسم ربك الذى خلق ) بوده ؟ ابو سلمه گفت : خودمن از جابر بن عبد اللّه از اين معنا سؤ ال كردم ، همين را كه به شما گفتم پاسخ داد واضافه كرد: من به تو نمى گويم مگر همان را كهرسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) براى ما فرمود.