الدرجات

معنی کلمه الدرجات در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
درج (۲۰ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه الدرجات

مؤ لف : بصائر الدرجات اين روايت را به سند خود از مقرن از امام صادق (عليه السلام )نيز روايت كرده است و مقصود از آن مرد، ابن الكواء است . و اين داستان را كلينى هم دركافى از مقرن نقل كرده كه گفت : از امام صادق (عليه السلام ) شنيدم كه فرمود: ابنالكواء نزد امير المؤ منين (عليه السلام ) آمد....
در بصائر الدرجات به سند خود از جابر بن يزيدنقل كرده كه گفت : از امام باقر (عليه السلام ) پرسيدم اعراف چيست ؟ فرمود:رجال اعراف محترم ترين خلق خداى متعال هستند.
رفیع الدرجات (۱ دسامبر ۱۶۹۹ – ۶ ژوئن ۱۷۱۹) پادشاه امپراتوری گورکانیان هند بود.
درجات اشاره به صعود انسان دارد، انسان كه بالا مى رود درجات را مى پيمايد.دركات در مقابل درجات است كه به سقوط و هبوط انسان اشاره دارد، انسان كه پايين مىآيد دركات را طى مى كند، لذا جهنم را دركات است .خداوند سبحان ، انسان را كه در قرآن بالا مى برد درجات تعبير مى كند والذين اوتواالعلم درجات (383) هم درجات عندالله (384) و اولئك لهم الدرجات العلى (385) و فرمود: ان المنافقين فى الدركالاسفل من النار (386) (387)
و صعود كردن (كلم طيب ) به سوى خداى تعالى ، عبارت است از تقرب آن به سوىخدا، چون چيزى كه به درگاه خدا تقرب يابد، اعتلا يافته ، براى اينكه خدا على اعلى ورفيع الدرجات است ، و چون اعتقاد، قائم به معتقدش مى باشد، در نتيجه تقرب اعتقاد بهخدا، تقرب معتقد نيز هست . مفسرين ديگر صعود كردن (كلم طيب ) را معنا كرده اند بهاينكه : خدا آن را قبول مى كند. و اين معناى صعود كلم طيب نيست ، بلكه از لوازم معناى آناست .
و در بصائر الدرجات با ذكر سند از اصبغ بن نباته روايت آورده كه گفت : امير المؤ منين(عليه السلام ) فرمود: اگر مى گذاشتند زمام حكومت را به دست بگيرم ، در بيناهل تورات با توراتشان و در بين اهل انجيل با انجيلشان و در بيناهل قرآن با قرآنشان حكم مى كردم ، حكمى كه با درخشندگى به سوى خدا بالا برود.به خدا سوگند هيچ آيه اى از كتاب خدا در شب و يا در روزنازل نشده مگر آنكه مى دانم در حق چه كسى نازل شده و هيچ انسانى نيست كه سرش باتيغ تراشيده شده مگر آنكه آيه اى از كتاب خدا درباره اشنازل شده كه يا او را به سوى بهشت سوق مى دهد و يا به سوى آتش .
قوله تعالی: رَفِیعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ رافع الدرجات للعصاة بالنجاة و للمطیعین بالمثوبات و لذوی الحاجات بالکفایات و للاولیاء بالکرامات و للعارفین بالمراقبات و المنازلات.
مولف : اين معنا در بصائر الدرجات از امام صادق (عليه السلام ) و در كتاب توحيد ازعبدالرحمان مولاى امام ابى جعفر (عليه السلام ) از آن جناب روايت شده .
مؤ لف : اين معنا در كافى و در بصائر الدرجات به چند طريق روايت شده ، و منظور درهمه آنها تطبيق كلى بر فرد بارز آن است ، بهدليل اينكه در روايت بعدى خواهيد ديد كه آيه را منحصر در ائمه ندانسته اند.
(ر) - رحمان ، رحيم ، رووف ، رب ، رفى ع الدرجات ، رزاق ، رقيب .
مؤ لف : نظير اين روايت به دو طريق از عبد اللّه مسكان و ابى بصير از امام صادق(عليهالسلام ) و به طريق ديگرى از عبد الرحيم از امام باقر (عليهالسلام ) در كتاببصائر الدرجات نقل شده ، عياشى نيز اين روايت را به طريقى از زراره و ابى بصير ازامام صادق (عليهالسلام ) و به طريق ديگرى از زراره و عبد الرحيم قصير از امام باقر(عليهالسلام ) نقل كرده است ، صاحب الدرالمنثور نيز آنرا از ابن عباس و مجاهد و سدى كهاز مفسرين گذشته اند روايت كرده . و ما به زودى در بحثى كه در پيرامون عرش خواهيمداشت حديث امير المؤ منين (عليهالسلام ) را كه در كافى در باره معناى عرش استنقل خواهيم نمود. در اين روايت امير المؤ منين (عليهالسلام ) مى فرمايد منظور از آنانى كهدر قرآن مى فرمايد عرش خداى را حمل مى كنند و كسانى كه پيرامون آنانند، علمائى هستندكه خداى تعالى علم خود را بر آنان حمل نموده است ، و اين همان ملكوتى است كه خداىتعالى به اصفياى خود و به حضرت ابراهيم نشان داده و فرموده : (و كذلك نرىابراهيم ملكوت السموات و الارض و ليكون من الموقنين )