الحلقوم

معنی کلمه الحلقوم در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی سَائِغٌ: گوارا - راحت الحلقوم (سائغ اسم فاعل از سوغ است ، گفته میشود : ساغ الطعام و الشراب - غذا و شراب روان شد و این را وقتی گویند که شراب (مایعات آشامیدنی ) گوارا باشد ، و به آسانی در گلو رود .)
ریشه کلمه:
حلق (۳ بار)حلقم (۱ بار)
گلو. در اقرب گوید: حلقوم به معنی حلق است واو و میم بر آن اضافه شده. پس چرا وقتی جان به گلو رسید و شما در آن وقت نظاره می‏کنید. این کلمه فقط یکبار در قرآن به کار رفته است.

جملاتی از کاربرد کلمه الحلقوم

مسعود فراستی در خصوص روند بازیگری عطاران و بازیگری او بیان داشته‌است: «عطاران در دوره ای در فیلم‌های تلویزیونی اش کمدین بود. هرچه که گذشت کپی بازی‌های خودش شد و باعث شد عقب برود. سخیف یعنی کمدی که در ثانیه نه شما را غافلگیر کند، نه تیز باشد، نه اثر موقعیتی و شخصیتی روی شما بگذارد، بلکه یک راحت الحلقوم کمیک باشد که تنها در لحن خلاصه می‌شود.»
بنابراين بيان ، جمله (فلولا اذا بلغت الحلقوم ) تفريع بر تكذيب كفار به قرآن است، و بـه آنـچـه قـرآن از آن خـبـر داده ، كـه يـكـى از آنـهـا مـسـاءله بـعث و جزا است ، و كلمه(لولا) تـحـريك را مى رساند، (نظير كلمه (پس چرا) در فارسى )، البته تحريكبـه كـارى كـه شـنـونـده از عـهده آن بر نمى آيد، تا به وسيله او را وادار به تسليم دربـرابـر ادعـاى خـود كنى ، و ضمير مونث در جمله (بلغت ) نفس ‍ برمى گردد، و رسيدنجان به حلقوم كنايه است از مشرف شدن به مرگ .
در اين جمله فاعلفعل (بلغت ) حذف شده ، چون سياق بر آن دلالت مى كرده ، همچنان كه در آيه (فلولا اذا بلغت الحلقوم ) نيز فاعل حذف شده ، و در هر دو جمله تقدير كلام (بلغت النفس )است ، و كلمه (تراقى ) جمع (ترقوه ) است كه به معناى استخوانهاى اطرافگردن است ، كه از طرف چپ و راست گردن را در ميان گرفته اند. و معناى آيه روشن است.
حاجی بادام تو خالی ست و به همین خاطر حاجی بادام یک شیرینی سبک و راحت الحلقوم است.