البوار

معنی کلمه البوار در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
بور (۵ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه البوار

به همين جهت است كه مى بينيم بعد از جمله مورد بحث فرموده : (اولئك الذين ليس لهمفى الاخرة الا النار و حبط ما صنعوا فيها و باطل ما كانوا يعملون )، و خبر داده كه آنانوقتى وارد در حيات آخرت مى شوند، وارد در خانهاى مى شوند كه حقيقت و واقعيتش ‍ آتشىاست كه تمامى اعمال دنيايى آنان را ميخورد، آنطور كه آتش هيزم را از بين ميبرد، خانه اىكه آنچه در نظر اين دنياپرستان زيبا و مايه خرسندى بود نابود مى سازد و آنچه راكه كردند بى نتيجه و خنثى مينمايد. آرى دار آخرت چنين واقعيتى دارد و به همين جهت درجاى ديگر قرآن آن را (دار البوار: خانه هلاكت و نابودى ) ناميده مى فرمايد: (المتر الى الذين بدلوا نعمة اللّه كفرا و احلوا قومهم دار البوار جهنم يصلونها). با اينبيان روشن مى شود كه هر يك از دو جمله (حبط ما صنعوا فيها)، و (وباطل ما كانوا يعملون ) به نوعى مفسر و بيانگر جمله (اولئك الذين ليس لهم فىالاخرة الا النار) مى باشند.
پس آيه (الم تر الى الذين بدلوا نعمه الله كفرا) وضع طاغوتها، يعنى پيشوايانضلالت امتهاى گذشته و امت اسلام را بيان مى كند. بهدليل اينكه مى فرمايد:(و احلوا قومهم دار البوار : سرانجام كار، قوم خود را به هلاكتكشانيدند) كه به خوبى اشعار دارد كه اينها افرادى متنفذ بودند، كه از آنها شنوايىداشتند.
28 - آيا نديدى كسانى را كه نعمت خدا را به كفرانتبديل كردند و جمعيت خود را به دار البوار (نيستى و نابودى ) كشاندند.
بیت السعادۀ من و دار البوار خصم مشهور همچو صبح شد از حدّ خنجرم
و فسادش از اين جهت است كه گفتيم آيه شريفه مطلق است و هيچ دليلى بر تخصيص آنبه كشته شدگان در بدر نيست .بلكه آيه شريفهشامل تمامى پيشوايان ضلالت ، كه قوم خود را به گمراهى و دار البوار كشانده و مىكشانند مى شود.
اين جمله (دار البوار) را معنا مى كند.بعضىاحتمال داده اند كلمه (جهنم ) به عامل اشتغال منصوب شده باشد يعنى تقدير كلام اينبوده :(يصلون جهنم يصلونها)، و جمله مزبور بيان دار البوار نبوده ، بلكه جمله اىمستانفه باشد.ليكن احتمال ايشان صحيح نيست ، چون دليلى ندارد زيرا منصوب بودنكلمه مرجوح است .و مستانفه بودن جمله هم ، هيچ نكته اضافى را نمى رساند.
آن كه راجع به كشته شدگان در جنگ بدر است كه به دست مسلمين كشته شدند، و آن دوآيه (الم تر الى الذين بدلوا نعمه الله كفرا و احلوا قومهم دار البوار جهنميصل ونها و بئس القرار) است ، ولى ما بزودى خواهيم گفت كه اين دو آيه نه تنهاصراحتى به اينكه در غير مكه نازل شده باشند ندارند، بلكه ظهور هم ندارند.
دار البوار جهنمى است كه وارد آن مى شوند و بد قرارگاهيست (29).
در تعقيب آيات گذشته كه از برنامه مشركان و كسانى كه كفران نعمتهاى الهى كردند وسرانجام به دار البوار كشيده شدند سخن مى گفت در آيات مورد بحث ، سخن از برنامهبندگان راستين و نعمتهاى بى انتهاى او است كه بر مردمنازل شده .
دستت نگشته رنجه و، رمحت ندیده خم؛ بردش ز رزمگاه بدار البوار اسب
زابر لطفت گر چکد یک قطره بر دار البوار خوی کند پیش جهنم از حیا دارالسلام
زيرا انسان بواسطه اعمال صالحه و عقائد حقه و صادقه براى نفس خود كمالاتى كسبمى كند، كه تنها مى تواند با قرب به خدا و رضوان و بهشت او ارتباط داشته باشد، ونيز بواسطه اعمال زشت و عقائد خرافى و باطل براى نفس خود صورتهائى درست مىكند، كه جز با دنياى فانى و زخارف ناپايدار آن ارتباطى ندارد، و اين باعث مى شودكه بعد از مفارقت از دنيا و از دست رفتن اختيار مستقيما به دار البوار و دوزخ و آتش درآيد،چون صور نفسانى او جز با آتش نمى تواند رابطه داشته باشد، و اين خود سيرى استحقيقى .
29 - (دار البوار همان ) جهنم است كه آنها در آتش آن وارد مى شوند و بد قرارگاهى است.