البر

معنی کلمه البر در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] البَّر، یکی از نامهای خداوند است.
در قرآن در شمار اوصاف خدا از زبان بهشتیان (انّه هوالبرّ الرحیم ) به کار رفته است.
بر در احادیث
در بیشتر منابع در شمار نود و نه اسم خداوند آمده است و آن را به معنای اسم فاعل و مترادف «بارّ» دانسته اند. هر چند به گفته ابن اثیر بارّ در احادیث در شمار نامهای خداوند نیامده است، ولی در روایت ابن ماجه این کلمه به جای برّ دیده می شود. در احادیث شیعه هر دو نام آمده است.
معنای بر در تفاسیر و منابع لغت
در تفاسیر و منابع لغت، چهار معنای اصلی برای این واژه قرآنی ذکر شده که برخی از آنها نزدیک به یکدیگرند: لطیف، محسن، صادق و بسیار نیکوکار. بعلاوه، برخی معانی فرعی و استنباطی نیز برای آن بیان شده است که به یکی از معانی یاد شده بر می گردد.
← بر به معنای لطیف
...
[ویکی الکتاب] معنی تُصْعِدُونَ: به سمت کرانه های افق آنقدر دور شدید تا از نظر نهان شدید(مصدر باب افعال اصعاد که فعل مضارع تصعدون از آن گرفته شده ، به معنای رفتن به طرف کرانه افق و از نظرها دور شدن است ، به خلاف کلمه صعود که مصدر ثلاثی مجرد آن است ، و به معنای بالا رفتن به نقطهای بل...
معنی عُدْوَانَ: ظلم - تجاوز - دشمنی - خصومت (در عبارت "لَا تَعَاوَنُواْ عَلَی ﭐلْإِثْمِ وَﭐلْعُدْوَانِ " و نظایر آن ، عدوان آن اعمال زشتی است که ضررش دامنگیر دیگران میشود ، و گناهان مربوط به حق الناس است که موجب اذیت و آزار مردم می شوند.کلمه عدوان همه رقم تجاوز را ش...
ریشه کلمه:
برر (۳۲ بار)
(لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا) «بِرّ» (بر وزن ضِدّ) در اصل، به معنای توسعه است، سپس در معنای نیکی ها، خوبی ها و احسان، به کار رفته است. «بِرّ» (به کسر ب) به معنای «نیکوکاری» است; بعضی گفته اند: فرق بین آن و «خیر» این است که «بِرّ» به معنای «نیکی توأم با توجّه است» در حالی که «خیر» معنای اعمی دارد. «بَرّ» (بر وزن سر) جنبه وصفی دارد و به معنای شخص نیکوکار است، در اصل به معنای وسعت است و لذا صحراهای وسیع را «برّ» می گویند; و از آنجا که نیکوکاران روحی وسیع و گسترده دارند این واژه بر آنها اطلاق می شود و به کارهای نیک که نتیجه آن گسترده است و به دیگران می رسد «بِرّ» (به کسر ب) گفته می شود. این کلمه در سوره «مریم» عطف است بر «مُبارَکاً»، نه به «صلوة و زکاة»، و معنای آن در واقع چنین است: جَعَلَنِی بَرّاً بِوالِدَتِی «مرا نیکوکار نسبت به مادرم قرار داد». «راغب» در «مفردات» می گوید: «بَرّ» در اصل به معنای خشکی است (در مقابل بحر و دریا) سپس، به کسانی که اعمال نیکشان گسترده و وسیع است، این لفظ اطلاق شده، و از همه شایسته تر برای این نام، ذات پاک خداوند است که نیکی او همه جهانیان را فرا گرفته است.

جملاتی از کاربرد کلمه البر

109- درد دنيا زدگى آقاى عزيز! پير و جوان روزگار ما شكار دنيا شده اند؛ يعنى دنيا زده اند ظهرالفساد فى البر و البحرجوان گويد تا پير شوم ، پير هم كه سرمايه به رايگان از كف داده است در جوانى كارىنكرده است و در پيرى هم از او كارى نيايد كه پير است گر چه شير بود. خود را باش .(115)
آن وقت بنابراين ، جمله :( و ليس البر بان تاتوا البيوت ...)، متمماول آيه خواهد بود، و روى هم معناى آيه چنين مى شود: اين ماههااوقاتى است كه براىاعمال شرعى تعيين شده ، و تجاوز از آن اوقات به اوقات ديگر جايز نيست مثلا حج رانبايد در غير ماههايش ، و روزه را در غير ماه رمضان ، و ساير وظائف را در غير موعد مقررانجام داد، كه در اين صورت به منزله وارد شدن به خانه است از غير دروازه آن ، پس ‍صدر و ذيل آيه شريفه تنها مى خواهد يك حكم را بيان كند.
عارف کاشی پیرامن این آیه «لن تنالوا البر حتی تنفقوا مماتحبون » گفت: هر کاری که آدمی را به خداوند نزدیک کند، بر محسوب است.
لطف معروف تو بود آن ای بهی پس کمال البر فی اتمامه
لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون و ما تنفقوا من شى ء فان اللّه به عليم (92)كل الطعام كان حلا لبنى اسرئيل الا ما حرم اسرئيل على نفسه منقبل ان تنزل التورئة قل فاتوا بالتورئة فاتلوها ان كنتم صادقين (93) فمن افترىعلى اللّه الكذب من بعد ذلك فاولئك هم الظالمون (94)قل صدق اللّه فاتبعوا ملة ابرهيم حنيفا و ما كان من المشركين (95)
2 - روزى ميهمانى بر ابوذر وارد شد، او كه زندگى ساده اى داشت از ميهمان معذرتخواست كه من بر اثر گرفتارى نمى توانم شخصا از تو پذيرايى كنم ، من چند شتردر فلان نقطه دارم ، قبول زحمت كن بهترين آنها را بياور (تا براى تو قربانى كنم )ميهمان رفت و شتر لاغرى با خود آورد، ابوذر به او گفت به من خيانت كردى ، چرا چنينشترى آوردى ؟ او در جواب گفت : من فكر كردم روزى به شترهاى ديگر نيازمند خواهىشد، ابوذر گفت : روز نياز من زمانى است كه از اين جهان چشم مى بندم (چه بهتر كهبراى آن روز ذخيره كنم ) خداوند مى فرمايد:(لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون ).
تنگ چشمان را ز تو گردی نخیزد تا بود «لن تنالوا البر حتی تنفقوا» بر یاد تو
3 - زبيده همسر هارون الرشيد قرآنى بسيار گرانقيمت داشت كه آن را با زر و زيور وجواهرات تزيين كرده بود و علاقه فراوانى به آن داشت ، يك روز هنگامى كه از همانقرآن تلاوت مى كرد به آيه (لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون ) رسيد، باخواندن آيه در فكر فرو رفت و با خود گفت هيچ چيزمثل اين قرآن نزد من محبوب نيست و بايد آن را در راه خدا انفاق كنم ، كسى را بهدنبال جواهر فروشان فرستاد و تزيينات و جواهرات آن را بفروخت و بهاى آن را دربيابانهاى حجاز براى تهيه آب مورد نياز باديه نشينان مصرف كرد كه مى گويندامروز هم بقاياى آن چاهها وجود دارد و به نام او ناميده مى شود.
خیر نساج گفت: البر من اخلاق الرجال والرضا من اخلاق الکرام و سلم.
قال جابر: سمعت رسول اللَّه (ص) یقول: «صید البر لکم حلال ما لم تصیدوه او یصد لکم.
ظلمات در قرآن بر دو وجه آید: یکی بمعنی اهوال و شدائد، چنان که درین آیت است و در سورة النّمل: أَمَّنْ یَهْدِیکُمْ فِی ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ یعنی فی اهوال البر و البحر.
انسانها نيز كه جزئى از اجزاى عالم هستى هستند، از اين كليت مستثنى نيستند، اگر بر طبقآنچه كه فطرتشان به سوى آن هدايتشان مى كند رفتار كردند، به آن سعادتى كه برايشان مقدر شده مى رسند و اگر از حدود فطرت خود تجاوز نمودند، يعنى در زمين فسادراه انداختند، خداى سبحان به قحط و گرفتارى ، و انواع عذابها و نقمتها گرفتارشانمى كند، تا شايد به سوى صلاح و سداد بگرايند، همچنان كه فرمود: (ظهر الفسادفى البر و البحر بما كسبت ايدى الناس ليذيقهم بعض الذى عملوا لعلهم يرجعون ).
و بنابر فرض اول كه گفتيم دليل نقلى مؤ يد آن است نفى بر و خوبى از آمدن درونخانه از پشت خانه دلالت مى كند بر اينكه عمل نامبرده مورد امضاى دين نيست ، و يكعمل دينى به شمار نمى رود، و گرنه معنا نداشت ، بفرمايد اينعمل بر و خوبى نيست بلكه بايد بفرمايد اين كار را نكنيد، و خدااين كار را حرام كرده ، وامثال اين عبارات كه مى رساند حرمت اين عمل يكى از احكام شرع است ، و در آيه شريفهخوب بودن آن را نفى ، و خوب بودن تقوا رااثبات كرده و در اثبات خوبى تقوا ظاهركلام اقتضا مى كرد بفرمايد:( ولكن البر هو التقوى ) ولى به جاى آن فرمود:(ولكن البر من اتقى )، تا بفهماند كمال آدمى در اتصاف به تقوا است ، كه مقصود همهمين اتصاف و داشتن تقوا است ، نه صرف حرف و مفهوم ، همچنانكه نظيرش در آيهشريفه :( ليس البر ان تولوا وجوهكم قبل المشرق و المغرب و لكن البر من آمن ).
و تعاونوا على البر و التقوى و لا تعاونوا على الاثم و العدوان ...
قال ابو عبید قاسم بن سلام ما دققت الباب علی عالم قط کنت البر حتی یخرج الیّ لقوله عز و جل: وَ لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّی تَخْرُجَ إِلَیْهِمْ... الایة.
لن تنالوا البر حتی تنفقوا یعنی جان در باز اندر راه او
و در سوره بقره فرموده : (فمن اعتدى عليكم فاعتدوا عليهبمثل ما اعتدى عليكم ) و در سوره مائده فرموده : (و لا يجرمنكم شنان قوم ان صدوكم عنالمسجد الحرام ان تعتدوا و تعاونوا على البر و التقوى و لا تعاونوا على الاثم والعدوان ).
و نيز فرموده : (و لقد كرمنا بنى آدم ، و حملناهم ف ى البر و البحر...).
قوله (ص): «ان من العنب خمرا، و ان من التمر خمرا، و ان من العسل خمرا، و ان من البر خمرا، و ان من الشعیر خمرا»، و قال: «کل مسکر خمر، و کل خمر حرام».
هیچ خیر از مردک زرکش مجو، «لن تنالوا البر حتی تنفقوا»