زنان در مزدیسنا در طی ادوار مختلف تاریخی، تحت تأثیر فرهنگ و باورهای دینی جوامع قرار داشت. پرستش الاهههای زن مانند آناهیتا، ایشتاروننه در ایران باستان- قبل از ظهور زرتشت- خود دلیل بر ارتقای مقام زن به منزله رکن اصلی خانواده است. بعد از ظهور زرتشت بهدلیل نیکنگری این دین به آفرینش زن و مرد، موقعیت زن و جایگاه او در اجتماع مشخص و مستحکمتر شد. ایرانیان باستان، زنان را کانون مهرورزی و باروری میدانستند، ازینروی همواره آنان را مورد تکریم قرار میدادند. در اواخر دوره ساسانی، دو تن از دختران سلسله ساسانی به پادشاهی رسیدند. این مسئله خود بیانگر عدم محرومیت زنان در دخالت نمودن در امور سیاسی است.
اين وجه نيز صحيح نيست ، براى اينكه مشركين مؤ نث بودن را، از نواقصى كه تنزيهمعبود از آن واجب باشد، نمى دانستند، به دليل اينكهاهل بابل خودشان به خدايان مؤ نثى قائل بودند، از آنجمله الاهه (نينو) بود كه معتقدبودند مادر خدايان است ، و الاهه (نين كاراشا) بود كه مى گفتند دختر خدا (آنو) است، و الاهه (مالكات ) بود كه مى گفتند همسر خدا (شاماش ) است ، و الاهه (زاربانيت) بود كه مى گفتند خداى رضاع است ، و ديگر الاهه (آنوناكى ) بوده است . طائفهاى از مشركين عرب هم ملائكه را به عنوان دختران خدا مى پرستيدند، بلكه در تفسير آيه(ان يدعون من دونه الا اناثا) نيز روايت شده است كه به طور كلى عرب بتهاى خود را(اناث مادگان ) مى ناميدند، مثلا مى گفتند ماده بنى فلان و مقصودشان بت موردپرستش آن قبيله بود.