الاشراق

معنی کلمه الاشراق در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
شرق (۱۷ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه الاشراق

فلک مقبم درت باالعشی و الاشراق جهان بکام دلت بالغدو والاصال
قضا معاون تو« بالعشی و الاشراق » قدر موافق تو«بالغدو والاصال »
نموده شیوه گنه بالعشی و الاشراق گرفته پیشه خطا بالغدو والاصال
یا جلی الظهور و الاشراق کیست جز تو در انفس و آفاق
كلمه (فضل ) به معناى عطيه است . و كلمه (اوبى ) امر از مصدر تاويب است ، و(تاويب ) از ماده (اوب - برگشتن ) به معنى ترجيع است و در اين جا به معناىچهچه صوت در تسبيح نمودن است ، به دليل اينكه در جاى ديگر فرموده : (انا سخرناالجبال معه يسبحن بالعشى و الاشراق و الطير محشورهكل له اواب ).
۴- سهروردی در مقدمه کتاب حکمه الاشراق، در توصیف شیوهٔ کتاب خود می‌نویسد: «من پیش از این کتابهایی به روش مشاییان نگاشتم و قواعد آنها را خلاصه کردم. اما این کتاب سیاق دیگری دارد. مطالب این کتاب از راه فکر و اندیشه برایم حاصل نشده بلکه از راه دیگری آنها را به دست آوردم و سپس در جستجوی دلیل و برهان برآمدم.»
واژة «انّی» برگرفته از «انیّت» است به تشدید نون که مصدر صناعی از کلمه «انّ» است. واژه «انّ» به کسر همزه و تشدید نون از حروف مشبهة بالفعل است که بر ثبوت و وجود، بلکه بر قوت وجود دلالت دارد (کتاب البرهان، ۴۰۱؛ منطق، ۳۵۴؛ المعجم الفلسفی، ۱/۱۳۷). برهان انّی را از این روی انّی نامیده‌اند که لمیّت در خارج را نمی‌رساند بلکه تنها انیّت حکم را در خارج می‌رساند (اشارات و تنبیهات، ۶۲؛ شهرزوری، شرح حکمهْ الاشراق، ۱۲۹؛ شرح مطالع، ۳۳۴؛ تحریر القواعد المنطقیهْ، ۱۶۸؛ شرح منظومه، ۱/۳۲۸). پس نام‌گذاری برهان لمّی و انّی بر حسب فایده‌ای است که در خارج برای نسبت و حکمْ دارند که یکی علت حکم را در خارج و دیگری تنها انیّت آن را می‌رساند.
روزبه در کنار تعلیمات ابتدایی و آموزش متوسطه، علوم حوزوی را تا سطوح عالی نزد پدر و عمویش و استادان مشهور در زنجان خواند. او نزد سید محمود امام جمعه دروس منطق حکمت الاشراق، معیار العلم غزالی، مبدأ و معاد صدرالمتالهین را تحصیل کرد و دروس تفسیر، فقه، فلسفه و درس خارج رادر نزد حسین دین محمدی زنجانی آموخت. و در نزد سایر استادان چون، حاج آقا سیدمحمد امام جمعه، و ابراهیم مولوی زنجانی نیز تحصیل کرد و طلبه ممتاز شناخته شد. با اتمام دوره متوسطه، او چند سالی در دبستان توفیق زنجان به تدریس دانش آموزان پرداخت و سپس به تهران مهاجرت کرد.
شیخ مقتول در حکمه الاشراق گوید: اهل در بند از شهرهای شروان و مردم میانه ی آذربایجان بسیار جنیان را همی دیده اند . . .