[ویکی الکتاب] ریشه کلمه: برر (۳۲ بار) «أبرار» جمع «بارّ» و «بَرّ» (بر وزن رَبّ) در اصل، به معنای وسعت و گستردگی است. و به همین جهت صحراهای وسیع را «بَرّ» می گویند، و از آنجا که افراد نیکوکار، اعمالشان نتائج گسترده ای در سطح جامعه دارد، این واژه بر آنها اطلاق می شود، و «بِرّ» (به کسر ب) به معنای «نیکوکاری» است. بعضی گفته اند: فرق بین آن و «خیر» این است که: «بِرّ» به معنای «نیکی توأم با توجّه است» در حالی که «خیر» معنای اعمی دارد; و در سوره «انفطار» هم «عقاید نیک» را شامل می شود و هم «نیّات خیر» و هم اعمال صالح را!
جملاتی از کاربرد کلمه الابرار
سبحه ای شد پی ابرار تمام خواندمش سبحت الابرار به نام
وی بیش از چهل سال به تدریس در دبیرستانها و دانشگاه تبریز مشغول بود و مقالات تحقیقی و انتقادی وی در نشریهٔ «دانشکدهٔ ادبیات تبریز» و «کتابخانهٔ ملی تبریز» چاپ میشد. از جمله آثار اوست: تعلیقات و حواشی تجارب السلف (۱۳۵۱) و تجربة الاحرار و تسلیة الابرار (اثر عبدالرزاق بیک دنبلی در دو جلد، ۱۳۴۹ و ۱۳۵۰).
در باب بیست و پنج ربیع الابرار آمده است که مردی از بنی اسرائیل، هر گاه می خواست بگوید: که جز خداوند خدائی نیست، از زن خویش دوری همی کرد و چهل روز گوشت نمی خورد.
و برای این گفته اند، «حسنات الابرار سیئات المقربین» کمال پارسایان اندر حق بزرگان نقصان بود که از آن استغفار کنند.
او را، گویا به اشتباه[نیازمند منبع]، نویسندهٔ تفسیر کشف الاسرار و عدة الابرار دانستهاند[نیازمند منبع].
در ربیع الابرار آمده است که: ابلیس گفت: خداوندا، بندگان تو، ترا دوست همی دارند و عصیانیت همی کنند. اما مرا دشمن همی دارند ولی اطاعتم همی کنند.
مشاهدة الابرار بَیْن التجلّی وَ الاِستتار.
و گفت: دلهای ابرار معلق به خاتمت است و دلهای مقربان معلق بسابقت است. معنی آنست که حسنات ابرار سیئات مقربان است و حسنه سیئه از آن میشود که برو فرو میآید بهر چه فرو آیی کار بر تو ختم شود و ابرار آن قومیند که فرو آیند که ان الابرار لفی نعیم، بر نعمت فرو آیند لاجرم دلهای ایشان معلق خاتمت است اما سابقان راکه مقربانند چشم در ازل بود. لاجرم هرگز فرونیایند که هرگز بازل نتوان رسید، ازین جهت چون بر هیچ فرو نیایند ایشانرا بزنجیر به بهشت باید کشید.
از فعالیتهای اصلی کرلانگیچ، ترجمهٔ متون ادب فارسیست. ترجمه مثنوی معنوی، بوستان سعدی، گلستان سعدی، سبحة الابرار جامی و صد سال داستاننویسی در ایران از حسن میرعابدینی، بخشی از کارنامهٔ ترجمههای حجابی کرلانگیچ است. کرلانگیچ، به پشتوانه ذوق شاعرانه و تجربه و دانشی که در حوزهٔ زبان و ادبیات فارسی اندوخته، دیوان کامل حافظ را نیز به زبان ترکی استانبولی ترجمه کرده و ترجمهاش، با استقبال شایانی از سوی دانشگاهیان و ادیبان ترکیه روبهرو شدهاست. او پس از آن نیز، در معرفی شعر و اندیشهٔ حافظ کوشا و پویا بودهاست.
در کتاب ربیع الابرار پیرامن شگفتی های بغداد آمده است که این شهر سرزمین خلیفگان است. اما هیچ خلیفه ای در آن جا زندگی را بدرود نگفته.
رکنالدین یحیی الحسینی شیرازی در حکمت، ریاضی، ادب و خوشنویسی تبحر داشت. به نقل از رسالهٔ الابرار اثر جلالالدین محمد بنجیری دربارهٔ رکنالدین آمده که «حامل آثار رسول خازن برکات آل بتول و رفیق اصحاب وصول بود. با وجود کمالات صوری و معنوی بغایت حسن کتابت و انشاء و خط اصفی بنهایت خظ اوفی مخصوص بود همچنین آمده هیچ دقیقه از دقایق علوم حکیمه و ریاضیه و فنی از فنون معانی بیان نبوده که در خزینهٔ دل او دفینه نشده در هندسیات اعجاز نمود از جمله نقسیم میاه قنوات حومهٔ شیراز به قانون تختهواره از آثار افکار اوست.»
در ربیع الابرار آمده است: اعرابی نماز سبک بخواند. علی(ع) با تازیانه بایستاد و وی را گفت: نماز اعاده کن. چون اعاده کرد، پرسیدش: این یک نیک تر بود یا آن که خواندی؟ گفت: اولی. پرسید چرا؟ گفت: از آن که نماز اول بهر خدا بود دومی بهر تازیانه.
آثار متعددی به تفتازانی نسبت داده شدهاست، از جمله: اربعین و شرح الاربعین النَّوَویة، هر دو در علم حدیث؛ شرح نهج البلاغة؛ رسالة الاءکراه؛ رسالة کوتاه ضابطة انتاج الاشکال، در منطق؛ رسالة فتاوی حنفی، در فقه؛ کشف الاسرار و عدة الابرار، که تفسیر قرآن کریم به فارسی است (حاجی خلیفه، ج ۱، ستون ۸۴۷، ج ۲، ستون ۱۴۸۷؛ مدرس تبریزی، ج ۱، ص ۳۳۸). از تفتازانی اشعاری نیز باقیماندهاست (رجوع کنید به مدرس تبریزی، ج ۱، ص ۳۳۹۳۴۰).
جارالله در ربیع الابرار گفت: اعراب گویند: زمانی که «بیاض » زیادت شود، «سواد» اندک گردد. منظورشان از «سودا» خرماست و از «بیاض » شیر. مرداشان آن که زمانی که فراوان سالی پیش آید و شیر زیادت گیرد، خرما کم خواهد شد و برعکس.
از بین ۱۷۵ ترجمه قرآن به فارسی، تنها ۱۰۰ ترجمه کامل بوده و از بین این ۱۰۰ ترجمه نیز ۵۰ ترجمه مربوط به ۷۰ سال اخیر (تا سال ۱۳۹۶) است. ترجمه «تفسیر طبری» بهعنوان نخستین ترجمه از قرآن که بهصورت کامل باقی ماندهاست، «تفسیر سورآبادی» بهعنوان فصیحترین و استوارترین ترجمه کهن قرآن، «ترجمه ابوالفتوح رازی» بهعنوان نخستین ترجمه شیعی قرآن و «ترجمه کشفالاسرار و عده الابرار » بهعنوان مهمترین ترجمه عرفانی قرآن به فارسی شناخته میشود.
بهارستان یا روضة الاخیار و تحفة الابرار کتابی منثور (به زبان بیان عادی، و نه شعر و نظم)، اما آمیخته به نظم و شعر، از عبدالرحمن جامی است که بخشهایی از آن را به سبک و سیاق گلستان سعدی نگاشته است. این کتاب، دارای هشت بخش یا فصل با نام روضه، یک مقدمه و یک خاتمه است. در آغاز کتاب، جامی میگوید که از آنجا که فرزندش مشغول آموختن و تحصیل است، او این کتاب را برای وی مینگارد. در مقایسه با گلستان سعدی، بهارستان دارای نظم و شعر بیشتری است.