اقطاعات

معنی کلمه اقطاعات در لغت نامه دهخدا

اقطاعات. [ اِ ] ( ع اِ ) ج ِ اقطاعة و اقطاع : او را بانواع الطاف و کرامات و مزید قربات بنواخت و باقطاعات زیادت موعود گردانید. ( ترجمه تاریخ یمینی ). سالها باید تا ترتیب لشکری دهند و خزانه های مالامال تا در وجه مواجب و اقطاعات ایشان بردارند. ( جهانگشای جوینی ). رجوع به اقطاع و اقطاعة شود.

معنی کلمه اقطاعات در فرهنگ فارسی

( مصدر اسم ) جمع اقطاع اقطاعه .

جملاتی از کاربرد کلمه اقطاعات

بنی هلال که از قرن پنجم هجری در مغرب میانه حضور داشتند،با استفاده از موقعیّت سیِاسی و نظامی که دولت بنی عبدالواد برای آنان از طریق دادن اقطاعات و واگذاری زمین و پیوندهای خویشاوندی ایجاد کرده بود، به احیاء و تقویت مجدد فرهنگ عربی در مغرب میانه پرداختند فرهنگ و زبان عربی بدین سان گسترش یافت و مغرب میانه پایگاهی شد برای خلق آثار بزرگ عربی
اما هشام پس از وصول این خبر، مسلمه را به خاطر سوء رفتارش با سعید مورد بازخواست و توبیخ قرار داده و دستور آزادی سعید را صادر نمود. مسلمه نیز سعید را آزاد و مورد احترام و اکرام قرار داد و اقطاعات و صلههای فراوانی به وی عطا نمود.
۱- اقطاع دیوانی: وضع این اقطاع‌ها چنین بود که زمین‌ها را به امیران واگذار می‌کردند در زمان سلاطین سلجوقی اعطای این گونه اقطاعات تنها به منزلهٔ شناختن حق مالکیت بالفعل یک امیر نسبت به یک ناحیه بود.
دورهٔ دوم: دورهٔ دوم سلاجقه آغاز دورهٔ اتابکان می‌باشد در این دوره اقطاعات رواج کامل یافت و سیاست‌های متمرکز دولتی از میان رفت و واحدهای سیاسی و اقتصادی مستقلی در ایران پدید آمد.
دورهٔ اول: از ویژگی اجتماعی این دوره به رسمیت شناختن مالکیت بالفعل در مقابل مالکیت حقیقی است. مرکزیت در این دوره نیرومند بود. اقطاعات اگر چه داده می‌شد ولی دیوان شاهی نظارت دقیقی برآن داشت برای مثال اغلب اقطاعات لشکری و دیوانی از طریق دیوان شاهی داده می‌شد.
۲- اقطاع لشکری: وضع کلی اقطاعات لشکری بر این قرار بود که قشرن توسط عایدی اقطاعات امرار معاش می‌کردند و اندازه چنین اقطاعانی کوچک‌تر از اقطاعات دیوانی بوده و ارث به فرزندان منتقل نمی‌ش.