اقتداد. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) از بن بریدن. || بدرازا شکافتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || نیکو اندیشیدن کار و جدا و ممتاز کردن آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).
معنی کلمه اقتداد در فرهنگ فارسی
از بن بریدن یا بدرازا شکافتن
جملاتی از کاربرد کلمه اقتداد
اگر بنفشه به زلف تو اقتداد کندی) هزار گونه در او پیچ و چین و تابستی