جملاتی از کاربرد کلمه افکنیده هرچند چون اشکم ز چشم افکنیده ای جان و جهان از جان منم چون ماه نو پیوسته چون ابروی تو پرده بردار ای محمد را وجود جسم و جانش افکنیده در سجود