افضل شاهنشاه

معنی کلمه افضل شاهنشاه در لغت نامه دهخدا

افضل شاهنشاه. [ اَ ض َ هََ ] ( اِخ ) احمدبن بدر جمالی مکنی به ابوالقاسم. وی در اصل ارمنی و وزیر و امیرالجیوش مصر و از ارکان دولت «الاَّمر باحکام اﷲ» فرمانروای مصر بود، تا آنکه آمر باحکام اﷲ بر او خشم گرفت و او را با دسیسه در قاهره بقتل رساند. او بیست و هشت سال وزارت کرد و در آغاز المستنصر جد آمرباحکام اﷲ او را بوزارت برگزید. درگذشت وی به سال 515 هَ. ق. برابر با 1121 م. بود. ( از اعلام زرکلی ).

معنی کلمه افضل شاهنشاه در فرهنگ فارسی

احمد بن بدر جمالی مکنی به ابو القاسم وی در اصل ارمنی و وزیر و امیر الجیوش مصر و از ارکان دولت فرمانروای مصر بود .

جملاتی از کاربرد کلمه افضل شاهنشاه

آخرین گزارش وی از رویدادهای جنگ اول صلیبی، شرح رویارویی فاطمیان به فرماندهی افضل شاهنشاه — وزیر فاطمی — با صلیبیون در عسقلان و پیروی صلیبیون در نبرد عسقلان در ۱۲ اوت ۱۰۹۹ و پیامدهای آن بریا طرفین جنگ است.
شمار سپاه فاطمیان که بین ۲۰٬۰۰۰ تا ۳۰٬۰۰۰ تن تخمین زده‌شده در نبرد شرکت کردند. سربازان آن‌ها شامل ترکان سلجوقی، عرب‌ها، پارس‌ها، کردها و اتیوپیایی‌ها می‌شد که توسط وزیر افضل شاهنشاه فرماندهی می‌شدند. در مقابل آن‌ها نیروهای صلیبی قرار داشتند، که شمار آن‌ها توسط ریموند آگیولرس پیرامون ۱۲۰۰ شوالیه و ۱۰٬۰۰۰ پیاده‌نظام تخمین زده شده است.
شمار سپاه فاطمیان که بین ۲۰٬۰۰۰ تا ۳۰٬۰۰۰ تن تخمین زده‌شده در نبرد شرکت کردند. سربازان آن‌ها شامل ترکان سلجوقی، عرب‌ها، پارس‌ها، کردها و اتیوپیایی‌ها می‌شد که توسط وزیر افضل شاهنشاه فرماندهی می‌شدند. در مقابل آن‌ها نیروهای صلیبی قرار داشتند، که شمار آن‌ها توسط ریموند آگیولرس پیرامون ۱۲۰۰ شوالیه و ۱۰٬۰۰۰ پیاده‌نظام تخمین زده شده‌است.