اغدر. [ اَ دَ ]( ع ن تف ) باغدرتر. ( یادداشت بخط مؤلف ): قال اسکندر الرومی : من غدر بملکه کان بغیر اغدر. ( کتاب التاج ). - امثال : اغدر من الغدیر. اغدر من ذئب . اغدر من عتیبة بن الحارث . اغدر من قیس بن عاصم . اغدر من کناةالغدر.( از کتاب مجمعالامثال میدانی ).و برای توضیح امثال فوق رجوع به کتاب مذکور ص 440 شود.
جملاتی از کاربرد کلمه اغدر
اقر بان الصبر الزم مؤنس بلی فی مضیق الحب اغدر صاحب