اصلاح شدن

معنی کلمه اصلاح شدن در لغت نامه دهخدا

اصلاح شدن. [ اِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) اصلاح گردیدن. بهبود یافتن. اصلاح پذیرفتن. اصلاح گشتن. به اصلاح آمدن. اصلاح یافتن. رجوع به اصلاح و اصلاح پذیرفتن شود.

معنی کلمه اصلاح شدن در فرهنگ فارسی

اصلاح گردیدن . بهبود یافتن . اصلاح پذیرفتن . اصلاح گشتن . باصلاح آمدن . اصلاح یافتن .

جملاتی از کاربرد کلمه اصلاح شدن

خدمات دولتی کره جنوبی توسط وزارت مدیریت پرسنل کره اداره می‌شود. این وزارت بسیار بزرگ و همچنان تا حد زیادی بسته‌است، اگرچه تلاش‌ها برای باز و اصلاح شدن ادامه دارد. برای به دست آوردن موقعیت در خدمات کشوری، معمولاً گذراندن یک یا چند آزمون دشوار ضروری است. موقعیت‌های شغلی به‌طور سنتی بر اساس سابقه کار، در یک سیستم پیچیده درجه‌بندی می‌شود؛ با این حال، این وزارت در سال ۱۹۹۸ به‌طور اساسی اصلاح شد.
ارتش ساسانیان (پهلوی:سپاه)، با روی کار آمدن اردشیر بابکان (۲۲۶ تا ۲۴۱ میلاد)، که بنیانگذار سلسله ساسانی بود، متولد شد. هدف اردشیر، احیای امپراتوری ایران بود و از نتایج این هدف، اصلاح شدن ارتش ایران و ساختن یک ارتش دائمی بود که تحت فرماندهی شخصی خود و افسرانی بود که فقط از خودش اطاعت می‌کردند و از استاندار منطقه، پیروی نمی‌کردند.
سورنا ستاری معاون علمی و فناوری رئیس‌جمهوری و پژوهشگر عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف، معتقد است اصلاح شدن زیست‌بوم کارآفرینی کشور تنها راه بهبود اوضاع اقتصاد ایران و گذار از اقتصاد نفت‌محور است.