اشپختر. [ اِ پ ُ ت ُ ] ( اِخ ) ( تصرفی است در کلمه روسی اسپختر که در فرانسه انسپکتر و در انگلیسی اینسپکتر آمده ، بمعنی مفتش ) در جنگهای ایران و روسیه در زمان فتحعلیشاه سرداری روسی از اهل گرجستان بود که نام اصلی او «تسیت سیانوف » بوده که ایرانیان او را بلقب «اشپختر» یاد میکنند. مؤلف قصص العلماء آرد : «وقتی فتحعلیشاه و سلطان روس در مقام مخاصمه برآمدند و اسپختر سردار روس بعضی ولایات سرحدی را گرفت و به هر شهری میرسید، خراب میکرد، فتحعلیشاه را اضطراب حاصل شد. میرزا محمد اخباری که در طهران اقامت داشت ، نزد فتحعلیشاه رفت و گفت من سر اشپختر را چهل روزه برای تو به طهران حاضر مینمایم ، مشروط به اینکه مذهب مجتهدین را منسوخ و متروک سازی و بن و بیخ مجتهدین را قلع و قمع نمائی و مذهب اخباری را رواج دهی. فتحعلی شاه قبول کرد. میرزا محمد یک اربعین بختم نشست و ترک حیوانی کرده و صورتی از موم درست نمود و در اثناء شمشیر به گردن آن صورت نواخت.چون روز چهلم شد، فتحعلیشاه بسلام عام نشست و سر اشپختر را همان روز به حضور آوردند. سلطان با امنای دولت مشاورت نمود، اعیان دولت متعرض شدند که مذهب مجتهدین مذهبی است که از زمان ائمه هدی ( ع ) الی الآن بوده و بر حقند و مذهب اخباری مذهب نادر و ضعیفی است ، و زمان اول سلطنت قاجار است ، مردمان را نمیتوان از مذهب برگردانید و این شاید مایه اختلال حال و دولت سلطان شود. علاوه بسا باشد که میرزا محمد از شما نقاری پیدا کند و با خصم شما ساختگی کند و با شما همین معامله نماید که با اشپختر روسی نمود، مصلحت آن است که به او خرجی داده و معذرت از او خواسته حکم بفرمائید به عتبات رفته در آنجاها سکنی نماید که وجود چنین کسی در پایتخت مصلحت دولت نیست و سلطان این رأی را پذیرفت ». رجوع به ترجمه تاریخ ادبیات براون ج 4 ترجمه یاسمی صص 243 - 244 شود. از اینجا جمله «مگر سر اشپختر را آوردی »؟ مثل شده و در مورد کسی گفته میشود که مدعی است کاری بس صعب و عظیم انجام داده و پاداش درخور میخواهد و یا گویند «سر اشپختر را آورده است ».
جملاتی از کاربرد کلمه اشپختر
معمولاً برای کسی که مدعی کار صعب است گویند: "مگر سر اشپختر آوردهای؟"